ما دیشب مراسم هفتم خاله شوهرم بود
شوهرم میگف همونجا بخابیم
آروم رفتم تو حیاط گفتم
آوا اینج نمیتونه بخابه بچه ها همش بغلش میکنن بوسش میکنن اذیت میشه بریم خونه خودتون دقیقا حرفایی زدم ک شوهرم روش حساسه🤣
اومدیم
الانم آوا و باباش هنو خابن
1403/03/28 08:35