مامانای بجنوردی😉

710 عضو

منم از یه *** مارکت کنار پمپ گاز دو بسته خریدم 34 تایی بسته ای 155 تومن

1403/05/15 20:23

جنسش چیه؟تترون؟

1403/05/15 21:46

باید بسازیم دیگ خواهر
چکار میشه کرد😢
من که خیلی خیلی کوتاه اومدم تو زندگی
خیلی ها، ینی واقعا بهم ظلم شده،

1403/05/15 21:51

اون دیگ توافق بین دو طرف دیگ
نفقه به همون خرجی اطلاق میشه، نداد میتونی شکایت کنی

1403/05/15 22:09

میره شکایت میکنه عدم تمکین میگیره محکوم میشی

1403/05/15 22:16

من حق سکونت میخواستم تو دفترچه شب خواستگاری نوشته شده
ولی فامیل شوهر به عاقد گفته بودن ننویسیه بعد که سند ازدواج اومد فهمیدم ننوشتن 😬

1403/05/15 22:29

شاید دارن راجع به شما حرف میزنن
چ زشته این پچ پچ کردنی ک یهو با اومدن یه نفر ساکت میشن

1403/05/15 22:47

تازه صبونه علی رو برا فردا درست نکردم
صبونه محمدم هست
یه صبونه برا خودش درست نمیکنه، منو مجبور میکنه درست کنم

1403/05/15 23:08

دختر منم شیش نیم هفت بیداره ده میخابه

1403/05/15 23:33

آدما توسختی وگرفناری امتحانشونو پس میدن من40روزبیمارستان بعدش یکماه خونه مامانم بودم بعدکه اومدم خونه خودم تو3ماهگی دخترم اومدن حالامن موقع زایمانشون اولین نفربیمارستان باگل و شیرینی حاضربودم به اینا که فکرمیکنم دلم میخوادچشمم بهشون نیفته متاسفانه شوهرم گوش نمیده اینجارواجاره بده خودمون بریم جای دیگه نبینمشون😬

1403/05/15 23:33

خدا رحم کرد به هممون
صادقمو حامله بودم اون موقع

امروزم اول صفر بود، خدا رحم کرده به بچت

1403/05/15 23:55

اره
فکر کنم یکم تو ارتفاع باشه نسب به اطرافش میشه کلاته
مثلا روستاهای پایین دستو نمیگن کلاته😁

1403/05/16 07:43

خاتوعه خاک برسر..همش بازاری..
(ببخشیدعزیزان گروه)ریدن توبازارهمش بازاری؟؟
بچه روتنهامیزاری میری پارچه بخری همش عنترخانوم

1403/05/16 08:58

حالا چرا اسمشو عوض کرده، حتما چون یه رامرنگ بوده قبلا

1403/05/16 13:27

خودمم کلاس 12هم یودم ازدواج کردم یعنی18سالگی
شوهرمم 23نیم بود

1403/05/16 15:07

خب خداروشکرعاشقتونه ازعشق زیادی بهتون سخت میگیره

1403/05/16 16:58

اره میگفت من شغل خودم شیفت در گردشه، و تو بجنورد میخوام بمونم
محل خدمت من گرمه جاجرم بود اگه میرفتم
بعد گفت اینجوری نمیشه زندگی کنیم
اخرشم نامرد استخدامی زد جاجرم
منو فقط مسخره کرد😑

1403/05/16 17:06

بعد به اصرار پدر و مادر گرامی
و معاون و مدیر مدرسه موندم تجربی
ولی اصلا علاقه نداشتم، از اولم بهشون گفتم من نمیخونم برا کنکور
معدلم تا سوم راهنمایی بیست کامل بود، اومدم دبیرستان افت کرد رسید به 19
با معدل 19.11 فارغ التحصیل شدم سال 96
ولی تو همون کنکورم دانشگاه فرهنگیان اووردم، دانشگاه امام صادق تهران اووردم شوهرم نذاشت
شب خواستگاری هرچی قول و قراری گذاشتم قبول کرد
دو ماه بعد موقع انتخاب رشته زد زیرش

خودش اونموقع بیمارستان امام علی بجنورد طرح میگذروند، گفت الا بلا باید بیای بجنورد چون من بجنوردم
فقططططم دانشگاه کوثر چون دخترونه س
بعدم ک رشته مهندسی صنایع کوثر قبول شدم

1403/05/16 17:10

حالا چطور شد ک مهندسی قبول شدم؟
سالی ک من کنکور دادم سالای اخر نظام قدیم بود تعداد داوطلبان تجربی رکورد زد
بعد چون ریاضی و انسانی داوطلب نداشتن و صندلی های دانشگاه خالی میموند، یه راهی برا بچه های تجربی باز کردن ک تو دانشگاه های سطح 2و 3
بتونن زیرشاخه های ریاضی رو بخونن
منم ک کلا دانشگاه کوثر فقط میزاشت شوهرم ،دوتا انتخاب بیشتر نداشتم
ینی دوتا رشته مهندسی داشت یکی صنایع یکی اپتیک
صنایعو زدم بعدم اپتیک
ینی از 150 تا کد رشته من فقط دو تا کد رشته زدم
اونم کوثر بجنورد

1403/05/16 17:11

چ راحت کنار اومده
شوهر من با هرگونه شیطنت قبل ازدواج مخالف بوده و هست، منم خب نبودم اینجوری
البته اگه منظورتون از شیطنت رو درست فهمیده باشم

1403/05/16 17:21

واقعا به سختی به روزمرگی هام میرسم

1403/05/16 17:34

نمیدونم چیکار کنم واقعا، هر چی بزرگ تر میشه بدتر میشع

1403/05/16 17:34

این صادق من به شدت سبک خوابه

1403/05/16 17:34

واسه منم اصلا همکاری نمیکرد 6 ساعت طول کشید

1403/05/16 18:12

اها
حالا همین نوسانگیری بیشتر نون و اب میشه اگه حرفه ای شی

1403/05/16 18:43