مامانای بجنوردی😉

719 عضو

پاسخ به

من دودست مبل دارم حالم یه دوازده متری میخوره کلا.جا نمیشه تو اتاق گذاشتم یکیشو.تختم و ک نمیشه باز کر...

اخي?

1398/09/27 11:01

پاسخ به

رخت خوابامودوتافرش نو بابوفموگذاشتن طبقه پایین افریطه همش نگرانم موش بزنه بهشون

?

1398/09/27 11:01

ب امون خدا ول نونی

1398/09/27 11:01

نکنی

1398/09/27 11:01

پاسخ به

سر بزن هر چند وقت

باهاش حرف نمیزنم اونم حاملس ازمن زودترحامله شدیه پسرهفت سالم داره یکی سقط کرداینم هفت ماهه حاملس بعدازدوماه اون حامله بودمن حامله شدم اینقدکخ میریخت بهم شوهرمم حالافهمیده باهاش حرف نمیزنیم

1398/09/27 11:02

اون روزم خونه مادرشوهرم بودیم اومدمن اومدم خونم

1398/09/27 11:02

پاسخ به

ب امون خدا ول نونی

مادرشوهرم هی میره نگاه میکنه ازشوهرم میترسن

1398/09/27 11:02

هرقدر کم تر رفت امد کنی عزتت بیشتره

1398/09/27 11:02

پاسخ به

باهاش حرف نمیزنم اونم حاملس ازمن زودترحامله شدیه پسرهفت سالم داره یکی سقط کرداینم هفت ماهه حاملس بعد...

واه چرا اینطوری میکنه خب?

1398/09/27 11:03

پاسخ به

هرقدر کم تر رفت امد کنی عزتت بیشتره

اره پارسال یکسره خونم میخوردن امسال دیگه تحویل نگرفتم هیچکدومو

1398/09/27 11:03

پاسخ به

واه چرا اینطوری میکنه خب?

مرزداره میزدتوشکمم شوخی شوخی

1398/09/27 11:04

شوهرم میگ یلدا بریم اما نمیرم ک

1398/09/27 11:04

بی بی چکمومیگفت نه این رنگاش پررنگه خرابه

1398/09/27 11:04

وا چ بیشور

1398/09/27 11:04

اینقدعوضیه

1398/09/27 11:04

پاسخ به

شوهرم میگ یلدا بریم اما نمیرم ک

منم خونه مامانمم

1398/09/27 11:04

من ک تنهام

1398/09/27 11:04

بهش گفتم تو برو ایرادی نداره

1398/09/27 11:04

من خاله دایی میان خونه مامانم ماهم میریم

1398/09/27 11:05

پاسخ به

مرزداره میزدتوشکمم شوخی شوخی

??

1398/09/27 11:05

کی هست یلدا؟

1398/09/27 11:05

شنبه شب

1398/09/27 11:05

من تنهام یلدا.

1398/09/27 11:05

پاسخ به

بهش گفتم تو برو ایرادی نداره

من بخاطرباباش میرم ولی باهاشون حرف نمیزنم شوهرمم میدونه خواهرش هی بادعواومتلک باهام میحرفه حسابشومیرسه

1398/09/27 11:05

تحویل نگیر اصلا ج نده بیشتر میسوزه

1398/09/27 11:06