The chronograph is started when the event is seen and stopped when it is heard. The chronograph seconds hand indicates the distance from the event on the telemetric scale. Telemeter: on account of most replica watches using a telemeter scale, best rolex replica Three different views from three different continents on the finalists in the Chronograph category at this years Grand Prix d . Audemars Piguet Replica Uk omegasphereco uk.
بازگشت

جستجو در فرهنگ نام نی نی پلاس برای نوزاد پسر که با حرف « پ » شروع می شوند

پارسیس
شکل یونانی پارسی، پارسی، ایرانی
پریام
در افسانه های قدیم یونان، آخرین پادشاه تروا که شهر وی به دست یونانیان افتاد
پاپک
استوار ، پدر کوچک ، از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاور ایرانی، پسر ساسان موبد معبد آناهیتا و پدربزرگ اردشیر بنیان گذار سلسله ساسانی
پادرا
نگهبان آتش ، مرکب از پاد به نگهبانی و محافظت + را به معنی نور و روشنایی، سرزمین پاک
پاردیک
نام پدربزرگ ساسان به نوشته سنگ نوشته کعبه زرتشت
پارس
نام قومی از اقوام آریایی که در قسمت جنوبی ایران سکونت کرده بودند‎ ‎، نام ناحیه ای که قوم پارس در آنجا سکونت کرده بودند
پارسا
پرهیزکار، مؤمن، با تقوا
پارساکیا
(پارسا = آن که از گناه بپرهیزد ، پاکدامن + کیا = کسی که پادشاه بزرگ باشد) ، پادشاهِ بزرگ و پرهیزکار و پاکدامن ؛ (در اعلام) نام یکی از...
پارسامهر
پرهیزگارِ مهربان .
پارسان
نام روستایی در نزدیکی سیرجان
پارسوا
خطه ، مرز ، کنار ، نام منطقه ای در غرب سرزمین مادها
پارسیا
منسوب به پارس ، مرد پارسی ، پسر ایرانی
پاساک
نام برادرزاده داریوش پادشاه هخامنشی
پاشا
پادشاه در امپراطوری عثمانی ،عنوان مقامات لشکری و کشوری
پاکان
منسوب به پاک ، طاهر و پاکیزه ، تمیز و مرتب
پاکباز
ویژگی آن که حاضر است در راه هدف همه چیز خود را از دست بدهد ؛ (به مجاز) فداکار و از خودگذشته.
پادوسبان
اسم تاریخی. سلسله پادوسبانان منسوب به آن است.
پاکدل
(به مجاز) ویژگی آن که حسد ، کینه و گمان درباره‌ی دیگران ندارد ؛ بی‌کینه .
پاموج
راه‌پیما. هم‌پا.
پاکر
نام پسر ارد پادشاه اشکانی
پاتیرا
فراوانی
پشنگ
اسم تاریخی، از سلسله پادوسبانان.
پاکرای
دارای عقیده و نظر پاک ؛ (در قدیم) (به مجاز) آن که خردمندانه و درست می‌اندیشد ، دانا.
پلیام (پلیم)
گیاهی که در اطراف رشت «شوند» گویند.
پاکسار
[پاک + سار (جزء پسین بعضی کلمه‌های مرکب به معنی ' شبیه و مانند ')] شبیه و مانند پاک؛ (به مجاز) پاک ، بی‌آلایش ، مبرا از بدی و گناه...
پوردیل
آدم با دل و جرأت.
پاکمهر
(در قدیم) (به مجاز) ویژگی‌آن که دوستی او بی ریا و خالص باشد.
پورگیل
اسم تاریخی، از سرداران.
پاکنام
خوشنام ، نیکنام ، دارای شهرت نیک.
پاکیار
یار مخلص ؛ به علاوه دارنده‌ی پاکی .
پاو
نام پسر شاپور سردودمان اسپهبدان باوندی در طبرستان خاوری
پاوان
(در پارسی باستان) حافظ و نگهبان.
دانلود اپلیکیشن نی نی پلاس صفحه اینستاگرام نی نی پلاس