The chronograph is started when the event is seen and stopped when it is heard. The chronograph seconds hand indicates the distance from the event on the telemetric scale. Telemeter: on account of most replica watches using a telemeter scale, best rolex replica Three different views from three different continents on the finalists in the Chronograph category at this years Grand Prix d . Audemars Piguet Replica Uk omegasphereco uk.

جستجو در فرهنگ نام نی نی پلاس برای نوزاد دختر

آتش افروز و گرما بخش ، نورانی مثل خورشید
وجود فرخنده ، موهبت
ترانه ، آواز دلنشین
معرب از سنسکریت نام درختی از تیره فریفون که گاهی بعضی از انواع آن بصورت درختچه یافت می شوند
امیل ، معرب از سنسکریت نام درختی از تیره فریفون که گاهی بعضی از انواع آن بصورت درختچه یافت می شوند
نام یکی از ایالتهای هندوستان
آزاده ، رها (به ضم سین)
خجسته فرخنده
خجسته ، فرخنده ، مرکب از شارمین(سنسکریت) + الف تانیث (فارسی)
(= شالیز) ، ← شالیز .
محافظت ، نوعی گل ( به فتح ش)
ماده بلوری شیرین و سفیدرنگ، زیبارو، نام معشوقه اصفهانی خسروپرویز پادشاه ساسانی در منظومه خسرو و شیرین
(به کسر شین) شکر(سنسکریت) + بانو (فارسی) بانوی شیرین و زیبا
(به کسر شین) شکر(سنسکریت) + دخت (فارسی) دختر شیرین
(به کسر شین) شکر(سنسکریت) + ناز(فارسی) دارای ناز و غمزه دلپذیر
(به کسر شین) شکر(سنسکریت) + ین(فارسی) هر چیز شیرین
دختر ملیح - نمکین - مرکب از لن(سنسکریت) + ی نسبت(فارسی) + الف تانیث(فارسی)
ماده ای با عطر نافذ و پایدار که از کیسه ای در زیر شکم نوعی آهوی نر به دست می آید
مشک( سنسنکریت) + دانه( فارسی) دانه خوشبویی که آن را سوراخ می کنند و به رشته می کشند، نام یکی از الحان باربد
مشک( سنسکریت) + ناز(فارسی) زیبا و خوشبو،از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از زنان شاعر بهرام گور پادشاه ساسانی
مشک(سنسنکریت) + ین(فارسی) از هر چیز خوشبو، مشک الود، معطر
سنگی مانند بلور، یاقوت کبود
از خدایان هندوهاست و به دفع فساد می‌کوشد
آخرین مرحله سلوک در نزد « بودا » که مرحله‌ی محو شدن جنبه‌ی حیوانی وجود و رسیدن به کمال است.
(سنسکریت) (در گیاهی) ماده‌ای گیاهی و آبی رنگ که در نقاشی و برای خوش رنگ کردن پارچه‌های سفید پس از شستشو به کار می‌رود ؛ (در گیاهی) گیاهی علفی یا...
(سنسکریت ـ فارسی) (نیل + سا (پسوند شباهت)) ، شبیه به نیل ، مثل نیل ، ← نیل .
(سنسکریت ـ فارسی) (نیل + فام (پسوند برای رنگ)) ، نیل رنگ ، کبود ، به رنگ نیل .
گلی به رنگ سفید، کبود، و زرد که مصرف دارویی دارد-همچنین نام یکی از جشنهای ایرانیان قدیم(جشن نیلوفر) که در روز هفتم یا هشتم هر ماه برگزار می شد و...
(سنسکریت ـ فارسی) (نیل + ی (پسوند نسبت)) ، منسوب به نیل ، رنگ آبی سیر ، لاجوردی ؛ دارای چنین رنگی ، ← نیل .