The chronograph is started when the event is seen and stopped when it is heard. The chronograph seconds hand indicates the distance from the event on the telemetric scale. Telemeter: on account of most replica watches using a telemeter scale, best rolex replica Three different views from three different continents on the finalists in the Chronograph category at this years Grand Prix d . Audemars Piguet Replica Uk omegasphereco uk.

جستجو در فرهنگ نام نی نی پلاس برای نوزاد پسر که با حرف « ا » شروع می شوند

نماینده داریوش سوم پادشاه هخامنشی برای گفتگو با اسکندر
(عربی) (در قدیم) مخلوقات ، موجودات ، هست شدن‌ها .
نام منظومه حماسی دوران قدیم اثر هومر شاعر نابینای یونانی و از شاهکارهای ادبیات جهان است که درباره جنگی به همین نام است که بین مردم یونان و تراوا در...
آرش،عاقل و زیرک- از شخصیتهای شاهنامه، نام پهلوان نامدار ایرانی در زمان منوچهر پادشاه پیشدادی که در تیراندازی بسیار توانا بوده است
(عربی) توجه ، نگرش ؛ مهربانی ، لطف .
دارنده اسبهای نر، از نامهای ایران باستان
الله (عربی) + داد (فارسی) داده خداوند
ارشک ، اشک ، نام موسس سلسله اشکانی است او یکی از یزرگان قوم پارت که در سال 256 ق.م بر سلطان سلوکی طغیان کرد و سلسله اشکانیان را بنا...
(عربی ـ فارسی) دوست خدا .
آرشامه
الله (عربی) + یار (فارسی) آن که خداوند یار ویاور اوست
(به فتح الف و کسر یا سکون ر) مرکب از ارش به معنای عاقل و دانا + ان پسوند کثرت یا مداومت- بسیار دانا - بسیار هوشمند- نام پسر اردشیر...
امام(عربی) + قلی(ترکی) ، غلام امام ، نام پسر کوچک تر نادر شاه افشار
از نامهای باستانی
(عربی) (در اعلام) بزرگتر ، بزرگوارتر ، بزرگوار .
ارشویر،نام یکی از پادشاهان اشکانی
(عربی) فرمان خدا ، دستور خدا ، از واژه‌های قرآنی .
نام سردار اشکانی
آن که امیدش به رضا (رضای خدا) باشد ؛ امید داشتن به لطف رضا (منظور امام رضا (ع)).
لقب چند تن از پادشاهان اشکانی
امید داشتن به لطف علی (منظور امام علی (ع)).
اسب نر
پادشاه، حاکم ، به صورت پیشوند در ابتدای بعضی نامها می آید و نام جدید می سازد مانند امیربانو، امیر پویا، و امیرحسین
نام یکی از پادشاهان اشکانی
کسی که سرورش حضرت علی است .
ارشز، نام سردار اشکانی
(عربی ـ فارسی) امیر درست کردار و راست گفتار ، پادشاه و حاکمِ پاک و مقدس .
(اوستایی) از واژه‌های اوستایی به معنای خشمگین ، غضبناک ، ارغنده .
(عربی ـ فارسی) (به مجاز) امیر قدرتمند و پر زور.
اسم تاریخی، از شاهان باستانی گیلان.
نام یکی از پهلوانان گرشاسب نامه
(عربی ـ فارسی) امیر آریایی منش.