The chronograph is started when the event is seen and stopped when it is heard. The chronograph seconds hand indicates the distance from the event on the telemetric scale. Telemeter: on account of most replica watches using a telemeter scale, best rolex replica Three different views from three different continents on the finalists in the Chronograph category at this years Grand Prix d . Audemars Piguet Replica Uk omegasphereco uk.

جستجو در فرهنگ نام نی نی پلاس برای نوزاد پسر که با حرف « د » شروع می شوند

نام یکی از فرماندهان پارسی کاپادوکیه
(در اعلام) والی ایرانی ' کیلیکیا ' در زمان اردشیر دوم .
نام یکی از سرداران داریوش پادشاه هخامنشی. به معنی بخشنده هم آمده است
(در قدیم) دادور ، دارای عدل و داد ؛ از نامهای خداوند ، دادار .
خالق، عادل، دادگر
(یونانی) (در گیاهی) نوعی گل‌آذینِ گل ؛ (در قدیم) تاج ، نوار جواهر نشان که به دور تاج یا به پیشانی می‌بستند ؛ (در قدیم) (به مجاز) پادشاهی و سلطنت...
(در قدیم) عادل ، دادگر ؛ (به مجاز) خداوند .
از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از سرداران بهرام گور پادشاه ساسانی
آفریده بهتر، نام پدر ابن مقفع نویسنده نامدار قرن دوم
(در قدیم) جوینده و خواستار عدالت و دادگری ؛ (در قدیم)داد دهنده ، دادرس.
داد(فارسی) + علی(عربی) ، داده علی(ع)، آن که عدل و دادی چون علی(ع) دارد
مرکب از داد( عدل) + فر( شکوه، جلال)
مرکب از داد( عدل) + فرخ( فرخنده، مبارک) ، نام یکی از قاضیان در زمان ساسانیان
نام یکی از سرداران زمان اسکندر مقدونی
آن که به عدالت رفتار می‌کند ، عادل ؛ (در قدیم) خداوند ، پادشاه عادل ؛ (در اعلام) لقب انوشیروان پسر قباد پادشاه ساسانی .
داده خورشید ، نام یکی از پادشاهان طبرستان که هم زمان با بنی امیه بوده است
(در قدیم) دادگر؛ (به مجاز) قاضی ؛ از نام‌های خداوند .
داده هرمز، خداداد، نام موبدی در زمان ساسانیان
صورت دیگری از داراب و داریوش ، نام پادشاه کیانی در شاهنامه و منظومه نظامی
از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر بهمن پادشاه کیانی و همای چهرزاد
عربی دنیا و آخرت
داد(فارسی) + علی(عربی) ، داده علی(ع)، آن که عدل و دادی چون علی(ع) دارد
از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از سرداران خسروپرویز پادشاه ساسانی
(عربی) دعاکننده ، دعاگو ، دعوت کننده ؛ (در حقوق) دلیل نهایی که باعث اقدام فرد به عملی قانونی یا غیر قانونی می‌شود ، غرض .
نام یکی از وزیران بخت نصر
دارا، دارنده
(در عربی) ماده شتر نیرومند ؛ (در اعلام) نام یکی از شاعران شیعه به نام علی بن رزین خزاعی معروف به دِعبل خزاعی .
نام یکی از شهریاران پارس در زمان سلوکیها
دوست(فارسی) + محمد(عربی) دوستدار محمد
صورتی دیگر از کلمه داریوش به معنی دارنده‌ی نیکی . + ر.ک. داریوش.
دوست(فارسی) + علی(عربی) دوستدار علی
نام یکی از پادشاهان کیانی، ظاهراً محرف داریوش است