مادران پاییز 98

83 عضو

خیلی دوست دارم برم

1398/05/04 09:24

تایمش بهتره یازده تا یک

1398/05/04 09:24

من شنیدم هر بیمارستانی که بخوای برای زایمان بری باید 3تا ویزیت پیش دکتر متخصص ش رفته باشی ؟ این درسته ؟

1398/05/04 09:25

حالا فردا دوباره زنگ بزنم ببینم تایمش همینه

1398/05/04 09:25

پاسخ به

من شنیدم هر بیمارستانی که بخوای برای زایمان بری باید 3تا ویزیت پیش دکتر متخصص ش رفته باشی ؟ این درست...

نمیدونم

1398/05/04 09:25

پاسخ به

حالا فردا دوباره زنگ بزنم ببینم تایمش همینه

اره . اگه بری ورزش هایی که میدن هم خوبه . ورم و نفخ معده و ورزش های لگنی ش خوب بود

1398/05/04 09:26

اما یکسری بیمارستانا دولتی میدونم باید سه ماه اول پرونده تشکیل بدی

1398/05/04 09:26

پاسخ به

اما یکسری بیمارستانا دولتی میدونم باید سه ماه اول پرونده تشکیل بدی

3ماه اول یل اخر؟

1398/05/04 09:27

یا

1398/05/04 09:27

بدیش اینه ما از همه دور افتادیم و کلاساش روزای زوجه ک من دخترم کلاس داره باید خونه خودمون باشم

1398/05/04 09:27

سه ماه اول

1398/05/04 09:27

پاسخ به

بدیش اینه ما از همه دور افتادیم و کلاساش روزای زوجه ک من دخترم کلاس داره باید خونه خودمون باشم

من هم واسه کلاس های تابستونی پسرم مجبورم همش تو خونه باشم

1398/05/04 09:28

پاسخ به

سه ماه اول

چه بد . من پرونده تشکیل ندادم ??

1398/05/04 09:28

کدوم بیمارستان میری

1398/05/04 09:30

میخوام تامین اجتماعی باشه . چون خونه خریدیم دستمون خیلی خالیه . ماشالله خرج و مرج هم روزانه گرون میشه هیچ پس اندازی دیگه ندارم

1398/05/04 09:31

بسلامتی عزیزم میلاد میدونم باید از اول پرونده داشته باشی

1398/05/04 09:32

کدوم سمت هستین

1398/05/04 09:32

پاسخ به

الهی چطور خوابت.برده بود ؟شاید اذاملخشی چیزی برات زده بودن

نگین چون ب خشکی بود نفس نمیکشید درست بعد ک باهم صحبت میکردم شنیدم گفتم چطوره چطوره دگه گفت نفس بکش عمیق ماسکم گذاش نفهمیدم

1398/05/04 09:32

من خونمون شهریاره . مامانمینا کرج هستن . بابام سمت خیابون سعدی هست . باید یه بیمارستانی برم که به مامانم یا بابام نزدیک باشه پسرم نگه دارن

1398/05/04 09:33

پاسخ به

نگین چون ب خشکی بود نفس نمیکشید درست بعد ک باهم صحبت میکردم شنیدم گفتم چطوره چطوره دگه گفت نفس بکش ع...

همون یک چیزی زدن بخوابی ریلکس شی

1398/05/04 09:33

حالا بنظرت چ بی حسی خوبه

1398/05/04 09:34

پاسخ به

نگین چون ب خشکی بود نفس نمیکشید درست بعد ک باهم صحبت میکردم شنیدم گفتم چطوره چطوره دگه گفت نفس بکش ع...

چ استرسی کشیدی اون لحظه

1398/05/04 09:34

پاسخ به

نگین چون ب خشکی بود نفس نمیکشید درست بعد ک باهم صحبت میکردم شنیدم گفتم چطوره چطوره دگه گفت نفس بکش ع...

شاید زایمان ت طولانی شده خسته شدی

1398/05/04 09:34

پاسخ به

چ استرسی کشیدی اون لحظه

خیلی بد بود

1398/05/04 09:34

نمیدونم

1398/05/04 09:34