مادران پاییز 98

83 عضو

پاسخ به

گفتم از لجت میرم هرچی دلم خاس میخرم تا تونجات بسوزه

من اما چیزی هم بخرم بهشون نشون نمیدم . گناه دارن هی حرص میخورن . بزار فکر کنن ما تو بدبختی نشستیم رو یه تیکه روزنامه نون خشک سق میزنیم روزی هم 40بار شلاق میخوریم???

1398/05/10 10:30

پاسخ به

من اما چیزی هم بخرم بهشون نشون نمیدم . گناه دارن هی حرص میخورن . بزار فکر کنن ما تو بدبختی نشستیم رو...

????????????

1398/05/10 10:31

ایول تو

1398/05/10 10:31

پاسخ به

البته خیلی دوس داره من حرص نخورم

نخور بابا الکی خودت رو پیر میکنی
بی خیال حرف ادما
زندگیت و باهمسرت ساختی و تا اخر اون کنارته حرف و حدیث همیشه هست دور باش از این حرفا

1398/05/10 10:31

باورت نمیشه . مادرشوهرم فکر میکنه من هرروز سیاه و کبود میشم هی دلش واسم میسوزه ??? هی میگه پسره من بداخلاقه به باباش رفته تو شبیه مادرت باش خدا جواب ت میده

1398/05/10 10:31

دعا میکنم زودتر زایمان کنم رابطمو با همشون قطع کنم اخه شوهرم شب کاره تنهام شبا

1398/05/10 10:32

پاسخ به

باورت نمیشه . مادرشوهرم فکر میکنه من هرروز سیاه و کبود میشم هی دلش واسم میسوزه ??? هی میگه پسره م...

چ خوب

1398/05/10 10:32

اولا که نمیدونستم چجور با خانواده ش کنار بیام خیلی اذیت شدم . اونا رو به چشم خانواده م میدیدم. همه زندگی م راست و حسینی میگفتم . بعد یادگرفتم دروغ نگم اما راست هم نگم. هر چی بپرسن میگم بلاخره یه جور میگذرونیم. خدا لنگ نمیزاره و اینا . الان فکر میکنن ما داریم تو شعب ابوطالب زندگی میکنیم??

1398/05/10 10:33

پاسخ به

اولا که نمیدونستم چجور با خانواده ش کنار بیام خیلی اذیت شدم . اونا رو به چشم خانواده م میدیدم. همه ز...

خخخ

1398/05/10 10:34

بدی منم همینه همچیو میگم مادرم میگه لزوم نداره دروع بگی راستشم تا نپرسیده نگو یا تفره برو

1398/05/10 10:34

پاسخ به

دعا میکنم زودتر زایمان کنم رابطمو با همشون قطع کنم اخه شوهرم شب کاره تنهام شبا

انشاله . اما نی نی بیاد تازه اول رفت و امداس

1398/05/10 10:34

پاسخ به

بدی منم همینه همچیو میگم مادرم میگه لزوم نداره دروع بگی راستشم تا نپرسیده نگو یا تفره برو

همه اولاش این اشتباه میکنن . فکر میکن مادر خودشونه تا امار نخود و لوبیا خونه میدن

1398/05/10 10:35

پاسخ به

اولا که نمیدونستم چجور با خانواده ش کنار بیام خیلی اذیت شدم . اونا رو به چشم خانواده م میدیدم. همه ز...

اولش سخته کنار اومدن ولی ادم تجربه کسب میکنه
منم اول با مادر شوهرم و خواهرشوهرم خیلی صاف و ساده بودم
دیدم نه نمیشه اینجوری
دور شدم و فاصله گرفتم الان راحترم

1398/05/10 10:35

پاسخ به

همه اولاش این اشتباه میکنن . فکر میکن مادر خودشونه تا امار نخود و لوبیا خونه میدن

بخدا اره

1398/05/10 10:36

پاسخ به

اولش سخته کنار اومدن ولی ادم تجربه کسب میکنه منم اول با مادر شوهرم و خواهرشوهرم خیلی صاف و ساده بودم...

اره من از خواهر شوهرم ک فاصله گرفتم مادر شو هم بچه دنیا بیاد تمومه دخترمم باید بره پیش دبستانی بهوته خوبی دارم بچم از مدرسه میاد نهار درست کنم نی نی هم اذیت میکنه

1398/05/10 10:37

پاسخ به

اره من از خواهر شوهرم ک فاصله گرفتم مادر شو هم بچه دنیا بیاد تمومه دخترمم باید بره پیش دبستانی بهوته...

هرچی دورتر باشی راحتری و عزیزتر

1398/05/10 10:37

والا من کمتر میرم انگار بیشتر دوستم دارن

1398/05/10 10:38

پاسخ به

هرچی دورتر باشی راحتری و عزیزتر

شوهرم میگه بخدا اخه خودش ماهی یبار میاد خوته بابا حلوا حلواش میکنن میگه تو هم اینکارو کن

1398/05/10 10:38

دیر به دیر میرم خوب تحویل میگیرن سرم تو زندگی خودمه با جاریامم زیاد اهل رقابت و چشم و هم چشمی نیستم

1398/05/10 10:39

پاسخ به

دیر به دیر میرم خوب تحویل میگیرن سرم تو زندگی خودمه با جاریامم زیاد اهل رقابت و چشم و هم چشمی نیستم

عالیه

1398/05/10 10:39

پاسخ به

دیر به دیر میرم خوب تحویل میگیرن سرم تو زندگی خودمه با جاریامم زیاد اهل رقابت و چشم و هم چشمی نیستم

خوبه .

1398/05/10 10:39

بعد عروسی گربه رو دم حجله کشتم
نزاشتم هیچکدوم بیان دیدن جهاز گفتم ما رسم نداریم
به خونم تشنه بودن ولی الان با اخلاقام کنار اومدن
میدونن من آداب و رسوم خودم رو دارم

1398/05/10 10:40

من که در سال 3 بارنهایت 4بار دعوت بشم خونه مادرشوهر برم . اما تحویل خاصی ندیدم?

1398/05/10 10:40

یادگرفتم باید به ادما فهموند چیزی رو که میخوای وگرنه مدام تو زندگیت سرک میکشن

1398/05/10 10:40

پاسخ به

بعد عروسی گربه رو دم حجله کشتم نزاشتم هیچکدوم بیان دیدن جهاز گفتم ما رسم نداریم به خونم تشنه بودن ول...

خوبه . پس از اول حد وحدو مشخص کردی

1398/05/10 10:40