کرمانشاهیا

1645 عضو

پاسخ به

من نگفتم بد بخدا دوست دارم بره اما دوستاش خوب نیستن

خب بهش بگو چرا دوس نداری باهاشون باشی به این دلیل به اون دلیل منطقی

1398/04/05 15:25

الان باهام حرف نزنه دق میکنم
نمی‌دونم چرا اینطوری شدم
نمیتونم ی کم تحمل کنم سنگین بشینم

1398/04/05 15:25

پاسخ به

با مادر شوهر مشکل ندارم مشکلم خودشه ی روز میگه باشگاه ی روز میگه کلاس زبان ی روز میگه برم کوه بعد با...

دارم میگم ببین اون چیکار میکنه توهم از اون روش برو.بلاخره 20و چند سال بزرگش کرده.تو نمیتونی کلی تغییرش بدی تا راهای اونو نری

1398/04/05 15:26

پاسخ به

خب بهش بگو چرا دوس نداری باهاشون باشی به این دلیل به اون دلیل منطقی

قبول می‌کنه
ولی بعدش زندگی جهنم میشه
حرف نمیزنه خونه کسی نمیاد اخم میکنه

1398/04/05 15:26

پاسخ به

دارم میگم ببین اون چیکار میکنه توهم از اون روش برو.بلاخره 20و چند سال بزرگش کرده.تو نمیتونی کلی تغیی...

مادرش برای مهم نیست این کجا میره
مجرد بود پدرش تو جیبش سیگار پیدا می‌کنه
هیچی بهش نمیگن

1398/04/05 15:27

الان می‌خوام ی مدت باهاش سرد شم
هیچی نگم

1398/04/05 15:27

اومدخونه زیادبهش اهمیت نده تاخودش بیادآشتیت بده،چون توعادتش دادی ک خودت بری منت کشی واسه همین اونم اینطوری میکنه چون میدونه تومیری ازش معذرت میخوای

1398/04/05 15:28

می‌گفت بچه نداریم گفتم باشه رژیم گرفتیم بچه دار شیم
بعد الان هرچی میشه میگه من بچه نمی‌خوام

1398/04/05 15:28

پاسخ به

ولی واقعاسکوت کردن هم حدی داره آدم اینقدمیریزه توخودش آخرش میزنه سکته میکنه

هرچیزی به جای خود..من وول سکوت میکنم بعد که اون آروم شد نرم نرم حالشو میگیرم بعد دوباره داغ میکنه سکوت میکنم حرفای خودمم زدم.پشیمونیش دیگه میمونه برا اون.چون اون با عصبانیت حرف زده ولی من با آرامش گفتم و سنجیده حرفامو..قبلش که اون عصبی من به فکر اینم بعد این حرفا چی بگم

1398/04/05 15:28

پاسخ به

اومدخونه زیادبهش اهمیت نده تاخودش بیادآشتیت بده،چون توعادتش دادی ک خودت بری منت کشی واسه همین اونم ا...

الان خونس جلو تلویزیون لم داده
خودش با فیلم کتاب سر گرم می‌کنه
من نمیتونم دق میکنم آنقدر گریه میکنم

1398/04/05 15:28

پاسخ به

هرچیزی به جای خود..من وول سکوت میکنم بعد که اون آروم شد نرم نرم حالشو میگیرم بعد دوباره داغ میکنه سک...

همه مرداشایدمثل مردتونباشن اون کتکش میزنه واقعااین یه فاجعس

1398/04/05 15:29

می‌دونی خونواده خوبی هستن پدرش عالیه زبان زد همه هست ما تحقیق کردیم فوق العادن
ولی ازدواج که کردم از گذشته با خبر شدم تموم خاله هاش دایی هاش دختر خاله پسر خاله همه طلاق گرفتن

1398/04/05 15:30

حتی پدر بزرگش 8تا بچه داشته زنش تو سن پیری طلاق داده

1398/04/05 15:30

پاسخ به

ب نظرمن تقصیرخودمون زناس ک اینقداین مرداروبزرگ میکنیم چرابایدهمش مابهشون احترام بزاریم چرانبایداوناب...

حرمت زنو مرد جای خودشه.مردا عاشق اینن تو جمع جاشون اون بالا بالاها باشه و دستور بدن..تو تمام فرهنگا و جامع کلی همینن ..اصل مرد و ماهیتش به غرور و دستور دادنشه اما این ظاهری میشن اگه ی زن بلد باشه مثل ی موم تو دستش بگیره

1398/04/05 15:30

طرف مادرش خیلی نابودن
چون نابودن مادرش با سیاست طرف پدرش حذف کرده

1398/04/05 15:30

پاسخ به

الان خونس جلو تلویزیون لم داده خودش با فیلم کتاب سر گرم می‌کنه من نمیتونم دق میکنم آنقدر گریه میکنم

نه اصلاجلوش گریه نکنیا چون فک میکنه ضعیفی خودتومحکم نشون بده اصلاجلوچشم اون یه قطره هم اشک نریزی

1398/04/05 15:30

الان فهمیدم خونواده داغونین

1398/04/05 15:30

پاسخ به

نه اصلاجلوش گریه نکنیا چون فک میکنه ضعیفی خودتومحکم نشون بده اصلاجلوچشم اون یه قطره هم اشک نریزی

از وقتی بابام از دست دادم بگن ترک دیوارم کلی گریه میکنم
تقصیر خودمه

1398/04/05 15:31

الان چیزی میشه میگه جمع کن برو خونه مادرت
طلاق بگیر

1398/04/05 15:31

خیلی راحت اسم طلاق میار

1398/04/05 15:32

اخلاق خوب زیاد داره
ولی این حرفاش همه رو پاک میکنم

1398/04/05 15:32

پاسخ به

از وقتی بابام از دست دادم بگن ترک دیوارم کلی گریه میکنم تقصیر خودمه

خدارحمتش کنه،میدونم سخته ولی اینجوری ضعیف نگات میکنه ب خدا

1398/04/05 15:32

پاسخ به

الان خونس جلو تلویزیون لم داده خودش با فیلم کتاب سر گرم می‌کنه من نمیتونم دق میکنم آنقدر گریه میکنم

گریه کردن نداره..به خودت بیا حاظر شو بهترین آرایشو کن که وقتی رفتی عردسی نگاه بقیه نکنه بگه این چی بود گرفتم...هرچی بیخیال باشی برنفع خودته چون میگذره دوباره آشتی میکنی و قربون صدقه هم میرین..فقط روزتو الکی الکی خراب میکنی

1398/04/05 15:32

دختر تو باید خودت رو با یه چیزی سرگرم کنی

1398/04/05 15:32

پاسخ به

خدارحمتش کنه،میدونم سخته ولی اینجوری ضعیف نگات میکنه ب خدا

دست خودم نیست

1398/04/05 15:33