👶گروه مامانای زمستون ۹۸👶

1 عضو

10 سالم بود خواهرم بدنیا اومد کلا دست من بود

1398/06/31 16:45

بهش میگم فقط من شیرت ندادم وگرنه مادرت منم ?

1398/06/31 16:45

پاسخ به

اونا متولد 72 ان من 77 خخخ

تو 77 ای؟؟؟؟

1398/06/31 16:45

پاسخ به

تو 77 ای؟؟؟؟

اره

1398/06/31 16:45

اخی

1398/06/31 16:46

??????

1398/06/31 16:46

من فک میکنم خیلی زود بچه اوردم ??

1398/06/31 16:46

دخترخالم زاید پیشش بودم‌یهو بچه استفراع کرد هول کرد چیکار کنه ازش گرفتم به پهلو کردم زدم پشتش بچه بعدش عاروق زد و راحت خوابید سرمو اوردم بالا دیدم همه زول زدن به من با تعجب

1398/06/31 16:46

?

1398/06/31 16:46

گفتن تو چند تا بزرگ کردی انقدر ریلکس و راحت انجام دادی گفتم والا 10 سالم بود خواهرم کلا دست من بعد بعد اونم خالهام نوزاد میسپاردن ب من میرقتن چند ساعت بیرون میگشتن دیگه از اونموقعه یادگرفتم?

1398/06/31 16:47

پاسخ به

من فک میکنم خیلی زود بچه اوردم ??

تو چندسالته

1398/06/31 16:47

پاسخ به

تو چندسالته

73 ام

1398/06/31 16:47

من بچه بودم فک کن خالهام بچهاشون دوسه ماهه بودن میدادن ب من میرفتن گردش?

1398/06/31 16:48

ینی الان مادر همه دخترخاله پسرخالهامم?

1398/06/31 16:48

پاسخ به

من بچه بودم فک کن خالهام بچهاشون دوسه ماهه بودن میدادن ب من میرفتن گردش?

??????

1398/06/31 16:48

اخی چ باحال

1398/06/31 16:48

ولی انقدر میترسم میگم من نمیتونم از پس نوزاد بربیام

1398/06/31 16:48

پاسخ به

ولی انقدر میترسم میگم من نمیتونم از پس نوزاد بربیام

تجربه داری ک

1398/06/31 16:49

مامانم اقدام کرده بچه بیاره شوهرش خیلی اسرار کرد
اونسری نشستم گریه کردم گفتم توحامله بشی کی میخواد بیاد ب من برسه تو اون 10 روز من هیچی بلد نیستم اخه میترسم

1398/06/31 16:49

خالم انقدر خندید گفت خوبه بچهای مارو تو بزرگ کردی

1398/06/31 16:49

پاسخ به

مامانم اقدام کرده بچه بیاره شوهرش خیلی اسرار کرد اونسری نشستم گریه کردم گفتم توحامله بشی کی میخواد ب...

الان?

1398/06/31 16:50

پاسخ به

الان?

35 سالشه مامانم?

1398/06/31 16:50

والا تازه حامله بودم گفت ی پرستار بگیر واسه بیمارستان پیشت باشه گفتم من بچمو دست عریبه نمیدم خودم پامیشم کاراشو میکنم نیاز به کسی ندارم
بعد یددم واسه اون 10 روز زایمانم داره من و من میکنه

1398/06/31 16:51

والا استراحت مطلق بودم نیومد سر بزنه دوسه بار کلا اومد اونم یک ربع اومد ده دیقش خواب بود

1398/06/31 16:51

بااینکه استراحت مطلق بودم پامیشدم خونه رو گرد گیری میکردم میگفتم مامانم امروز گردگیری کرد خونه رو دیگه تمیز بود نزاشتم جارو بزنه گفتم دستش پلاتین داره درد میگیره

1398/06/31 16:52