خوشگل مامانا

5 عضو

زنگ زدم شوهرم گفت این دعاچیه گفت مامانم گفت ک

1398/08/20 03:13

دعا چشم نذره

1398/08/20 03:13

گفتم این دعا چشم نذره یا پسر

1398/08/20 03:13

داد و بیداد

1398/08/20 03:13

پاسخ به

باز کردم دیدم به به دعاعه اخرش نوشته حمل ندا پسر شود

وااایی چه زنیکه ای

1398/08/20 03:14

پاسخ به

ندا دوباره در حال حرص خوردن?

نبابا چرا حرص بخورم گذشت تموم شد منم ب وقتش حرفامو زدم

1398/08/20 03:14

خوب شده فهمیدی

1398/08/20 03:14

فرداش تولد شوهرم بود رفته بودیم بیرون دعا رو ریز ریز کردم ریختم رفت

1398/08/20 03:14

ب شوهرم گفتم الان عصبیم خودم چیزی بگم حرف خوبی نمیزنم و احتراما برداشته میشه خودت بهش بگو ک دیدیم

1398/08/20 03:15

حتی از دعاعکس گرفتم من

1398/08/20 03:15

فرداش گفتم گفتی ب مامانت گفت اره گفتم گفت نبابا دعا پسرنبود

1398/08/20 03:15

منو بگی داغ کردم گفتم ینی ب چشمات اعتماد نداری کور بودی نخوندی دعارو بعد ی مادرت ی حرف زد سری قبول کردی

1398/08/20 03:15

خاک توسرت کنن

1398/08/20 03:15

و کلی دری وری

1398/08/20 03:16

گفتم مادرت اگر پسرمیخواست حق نداره نزدیک بچه من بشه

1398/08/20 03:16

پاسخ به

خاک توسرت کنن

اینو خوب گفتی

1398/08/20 03:16

گفتم خدایی نکرده چیزی ب بچم بشه نمیزارم اب خوش از گلوتون پاین بره

1398/08/20 03:16

پاسخ به

گفتم مادرت اگر پسرمیخواست حق نداره نزدیک بچه من بشه

پسر پسر پسرها خودشون چه گلی زدن به سرشون

1398/08/20 03:16

پاسخ به

پسر پسر پسرها خودشون چه گلی زدن به سرشون

والا

1398/08/20 03:16

ولی اخر ب مادرشوهرم گفتم دعارو دیدم و گفتم دیگه اعتمادی بهت ندارم

1398/08/20 03:17

ولی یکی دوماه ازش گذشته بود

1398/08/20 03:17

گفتم همون روز اون دعار تیکه تیکه کردم ریختم رفت اونیکی دعاها رو ک عقب انداختم و گرفتی دراوردم پرت کردم یطرف

1398/08/20 03:18

کار خوب کردی بهش گفتی الانم فراموش کن کردهاشونو

1398/08/20 03:19

نمیبخشنش سپردمش به خدا
خودش جوابشو بده

1398/08/20 03:19

تو حکمتش دست میبره

1398/08/20 03:20