نه خود کصکشش داشت از خونه مامانم میرفت رفت جلو در گفت پریسا خداحافظ نگفت چیزی نیاز داری کاری نداری مثل گاو رفت
منم براش یه طونار نوشتم و گفتم دیگه نمخوام ببینمت
1398/04/23 00:45
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
نه خود کصکشش داشت از خونه مامانم میرفت رفت جلو در گفت پریسا خداحافظ نگفت چیزی نیاز داری کاری نداری م...
سر این ناراحتی؟؟؟
1398/04/23 00:45
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
سحر باهم زندگی نیکنید تو یه ساختمون؟؟
ن اجی ی خونه ویلایی صد متره دوتا خاب داره ی پذیرایی ی خواب دست منه
1398/04/23 00:46
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
مرض داره ب فکرش نیس دیروز گفتم خونه بگیر مگرنه نمیام گفت باشه ببینم چکارمیکنه
تو جهازم بردی با خودت؟
1398/04/23 00:46
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
سر این ناراحتی؟؟؟
اره و بی توجعی های دیگر
1398/04/23 00:46
//= $member_avatar ?>
گفتم شیر بخریادش رفت
1398/04/23 00:46
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
تو جهازم بردی با خودت؟
اره
1398/04/23 00:46
//= $member_avatar ?>
اینا یعنی بی مسئولیته
1398/04/23 00:46
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
ن اجی ی خونه ویلایی صد متره دوتا خاب داره ی پذیرایی ی خواب دست منه
چه بده موقعیتت،شما خونه میخواید
چطور قبول کردی اونجوری زندگی کنی باهاشون
1398/04/23 00:47
//= $member_avatar ?>
چطور کارهای خودشو یادش نمیره
1398/04/23 00:47
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
نه خود کصکشش داشت از خونه مامانم میرفت رفت جلو در گفت پریسا خداحافظ نگفت چیزی نیاز داری کاری نداری م...