#ایده_متن #آشتی
قهر چیز خوبی نیست .
دلم می گیرد
وقتی حس می کنم
تو داری به عمد از حرف زدن
با من پرهیز
می کنی:)
می دانی چیست ؟
من می گویم بیا
اینجا ...
آری درست همین جا :)
روی نیمکت خاطراتمان بنشین ،
به روبرو خیره شو ،
حتی به چشم هایم نگاه نکن ،
ولی حرفت را بزن .
مگر آدمی چقدر می تواند به لحظه ی بعدی که شاید نیاید امیدوار باشد ؟؟
آمدیم و
من زود رفتم ،
آن وقت تو
این همه کوله بار حرفت را
کجا می خواهی بر زمین بگذاری .
بیا
با من حرف بزن ....
سرت را هم روی شانه ام نگذاشتی:) قبول:)))
همین که هرم نفست
هوایی ام می کند،
کافی است .
چون
می فهمم تا لحظه ی آشتی باتو
فقط دمی فاصله دارم.
با من قهر نکن ، حرف بزن?
1398/09/17 18:00