من هرشب سه و چهار شب میخوابه
دیشب روز نداشتم بخوابه 12 خوابید صبح هم 11 بلند شده بود تازه صبحونه خوردع

ریز نیست حالش واضحه

شک نکن

کدوم آرایشگاه واس میکاپ رفتی کارش خوب بود

من ک فک پایینم همش خرابع دونه دونه
هر کدوم ی تیکه نداره

نه بابا میگفتن بالا باشه دختر پایین باشه پسره

هیچی همه چی عاالی فقط،شکمه جلو بودد اندام عالی و پف نداشتم ریزش موهامم قطع شذه بود..فقط یکم جوش میزدم

منم 23سالمه اولیمو 20سالم بود حامله شدم

ببین من کلا دختر مبخاستم بعد یه چار ماهی برا دختر اوردن تلاش کردم نشد...بعد چون بچه اول بود ترسیدم ک نکنع مشکل داشته باشم پس تاتونستم خودمون شوهرمو تقویت کردم با گرمی جات و کلا بیخیال بچه شدم و بش فک نمیکردم بعد همون ماهم نرسیدم بیشتر ازدوشب نزدیکی داشته باشم...و پوزیشن دخترزایی هم بیخیال شدم..گفتم حالا بزار ببینم اصن خدا بچه میده یا نه بعد فکر دختر کنم...خلاصه ک پوزیشنمون عمیق بود و همونطور ک گفتم کلا فقط روز تخمک گذاریو فرداش نزدیکی داشتم ک همون یک ماهیک بیخیال ترین بودم و ب بارداری فک نمیکردمو کلانم دوبار نزدیکی داشتم...حامله شدم

2سال ونیم مرسی عزیزم

بگو کلا دختر جنجالی هستی😂😂😂😂

من از اول طرفدار طبیعی بودم چون دلم میخاس خیلی بتونم بچه بیارم و اینا...از هفت ماهگی ک مشکلاتم برطرف شد ماماهمراه گفت بیا تمرین کن و ورزش و فلان...میرفتم کلاس امادگی و اینا...بعد انننقدر بدنم اماده بود انقددددر روحیه م اماده برای زایمان طبیعی بود حتی اینجوری بودم ک تا شیش سانت اصن نفهمیده بودم چیشد دردا برام شدید نبودن ...وقتب شیش سانت بودم تازه فشار حس کردم و رفتم بیمارستان...شب شام غریبان بود ماما از راه دور میخاست بیاد تا ماما اومد یکساعتی شد و هشت سانت شدم در این حد پیشرفتم عالی بود...بعدش تا یساعت دیگه خم درد کشیدم و ده سانت شدم بالاخره...خیلی با اعتماد بنفس و اروم بودم اصلا جیغ داد نکردم انرژیم هدر نره...بعد دیدم هی میان بالاسرم پچ پچ میکنن گفتم خدایا بخبر بگذرون...از ماما پرسیدم چیشد؟گفت هیچی فک کنم نمیتونی طبیعی زایمان کنی بعد یهو متخصص گفت نهههه باید طبیعی زایمان کنه فوقش اگ نتونه خودشو بیشتر پاره میکنیم فوقش کتف بچه رو میشکنیم تا درش بیاریم...بعد هی ماما همراهم میگف اخه نمیشه گناه داره بعد یهوتخت کناریم کیسه ابش ترکید بچش مدفوع کرده بود رفت اونو سزارین کنه ب من اشاره کرد گف اینو نگه دارین باید طبیعی زایمان کنع درصورتی ک بچه منم مدفوع کرده لود اما میگف تو پیشرفتت خوبه... منم ک انقد اوج دردم بود نمیفهمیدم داره چی میشه هی میومدن دودستی میکردن توم و شکمم رو فشار میدادن ک بچع دراد خول و هوش یساعت و نیم توی ده سانت نگه داشتن منو...بعد یهو ماما همراهم گف خانوم دکتر گفتن بچت ماکروزومیه درسته؟گفتم اره اخرین سونو فلان کیلو بود...گفت ببین معطل نکن دیگه زور هم نزن پاشو فقط پااشو...زود منو رو تخت گذاشت و دستگاه وصلکرد دید ضربان قلبش نامنظمه...سون رو میخاست وصل کنه تو نمیرفت اصن ی وعضی با اون سون نصفه نیمه منو برد تا اتاق عمل همونجوری نصف جیشام میریخت زمین نصفش میرف توی سون😂😂
خلاصه بردنم سزارین و اننننقد لرز داشتم ک دستامو بستن ب تخت...بچمم وقتی دراوردن مستقیم بردنش ان ای سیو بستری کردن چون سرش گیرکرده بود و نفسش تنگ شده بود...خلاصه شکمم هم بیشتر از همه پاره کردن چون میخاستن بچرو از کانال زایمان خارج کنن....خودم دوروز بستری بودم پسرم سه روز یر همین ک تا سه روز شیر خشک خورده بود سینمونمیگرفت ..تاپنجماه فقط شیر خودمو خورد بعدشم شیر خشکی شد من از اول حاملگی تا بعد از زایمان و بعد از شیر نخوردن بچم کماکان افسردگی داشتم و خیلی حالم بد بود.....اینم دلیل اینکه بگوه خوردن افتاده بودم وگرنه عاشققق بچم🥲

تقویم چینی برات چی زده؟

کف بیاد بالا یا روش کف بیاد؟

سونوی ان تی هم واسه خیلیا درسته حدس شون واسه خیلیا اشتباه
نمیشه ایجور گفت

ولی سر ونخاعش دختر

من همش میگم این قد سرپا هستم ان تی شاید بگه جفتت پایینه
خدایی نکرده

نمیاد😂

خیلیا میگن توی اقدام اگ خااب سیب ببینی همون ماه باردار میشی

ن نسبت به نیم اولی ها درشت ترن

ماه بعد میرم برا انتقال میترسم کیست فولیکولی داشته باشم گفتم دوفاستون بخورم

شاید تو روستا زندگی میکنی هیچی‌ازت نمیگیرن

شما بچه های یه سالتونه با چی سرگرم میکنین

من موندم چی بپوشمممممم
20شهریور جشن قند شکنی پسرخاله شوهرم هست

مامان منم 7 سال پیش داداشم دولتی گذاشته بود 800 داد