مادران اسفند98

224 عضو

پاسخ به

دلت برای کی سوخت

خواهر شوهرم
فقط گفت امروز انفدر ول خرجی نکن
داداشم گناه دارمنم به همسرم گفتم دوست ندارم بگن پول اونا رو خرج نمیکنم..
ولی همسرم گفت به اونا چه.
هر جی دوست داری برو فردا بخر ار حرصشون.
ولی خوب میدونم عمیقا از ته دل منظور نداشتن.

1399/09/06 01:41

گفتن ندم بهت

1399/09/06 01:59

93متر تک واحدی 200

1399/09/06 02:16

من خیلی به پرده اهمیت میدم

1399/09/06 02:32

فردا میفرستم حالا همچین اش دهن سوزی هم نیست

1399/09/06 02:36

من پسرم وایمیسه گفتم ببینم کسایی که بچه هاشون بزرگترن وایمیسن یا پسر من برای شیطونی کردن عجله داره

1399/09/06 10:24

من دیشب پروفایل که آقا پسرت وایستاده رو به شوهرم نشون دادم میگه چقدر بانکه?بچه ما تنبله ?

1399/09/06 10:32

ازشون بدم میا

1399/09/06 12:45

آخه الان شرایط خیلی سخت شده
شوهر طفلی منم دستشو گذاشت رو زانو و خودش همه کارو کرد اگه خرج عروسی بود خودش ، طلا بود خودش ، رهن خونه ، کالا و همه چی یه هزاری پدر شوهرم کمک نکرد

1399/09/06 12:53

پیاما پس و پیش شد

1399/09/06 14:48

پاسخ به

به خدا دختر دارا بیشتر یاد پدر مادرن

آره والا اینو که خیلی درست گفتی

1399/09/06 16:15

پاسخ به

من شوهرم دلش می خواست پسر باشه نه این که بیشتر پسر دوست داره.می گفت از آینده نگرانم.پسر باشه مرده گل...

خیلی از دخترا هستن ک از مرد مردترنو گلیمشونو از اب میکشن بیرون ب نظر من این چیزا اصلا ربطی ب جنسیت نداره

1399/09/06 16:30

از خانومه خواهش کردم بفرسته برام بفرستم گروه

1399/09/07 01:58

پاسخ به

نتیجه‌گیری اخلاقی اینکه با جاری فقط درحد اخترام...بهشون رو ندیم فک کنیم خواهرمونن یادوسنمون.... من ح...

من عروس بزرگم...اون اولا که جاریم اومده بود به مادرشوهرم گفته بود من خیلی خانوم علی رو دوسش دارم...بعد جلو مادرشوهرم کارای منو مسخره میکرد حالا جالبه اشتباه ازخودش بود و کار من درست بود و همونجا جوابشو دادم مادرشوهرمم حرف منو تایید کرد...منم دیدم اخلاقش اینطوریه و احترام نگه نمیداره کلا از همون اول باهاش صمیمی نشدم

1399/09/07 02:35

پاسخ به

آفرین منم از اول نباید رو میدادم من مثل خواهر دوستسون داشتم ارسال تولد براشون کادو میگرفتم آخرم این ...

آره عزیزم درست میگی خداحقشون روبگذاره کف دستشون الهی.....خدا میبینه همه اینا رو ...من از تجربه خواهر بزرگم استفاده کردم ...جاریش اومده بود پیش این غیبت خانواده شوهر بعدحالا نمدونم خواهرم چیزی گفته بود یا نه...رفته بود برا شیرین کردن خودش به مادرشوهرش گفته بود خانوم حسین پشت سرتون این حرفاروزده...جاریا اینطورین بعضیاشون ?

1399/09/07 02:45

پاسخ به

اره تو سن 21 سال تمام سرم سفید موهام هی مشکی میکنم باورت میشه از اون شب به یکباره همه سرم سفید مامان...

بیکاری همتا ؟بیخیال بابا نونت از اونا میاد که میترسی قطش کنن اصلا فکرشم نکن به فکر بچه هات باش مامان شاد میخوان ن مامانه افسرده

1399/09/07 02:53

جاریم تو بیو گرافی تلگرامش زده بوده همون روزا که خدایا مارو ب حال خودمون رها نکن

1399/09/07 03:17

من خیلی اون صبحی که رفتم برای زایمان رو دوست دارم
دلم میخواد هی تکرار بشه
هی تکرار بشه?????

1399/09/07 11:50

یه صبح اسفندی که قاطی شده با بوی عید..
( منهای کرونا)
خیلی قشنگ بود
همسرم قبلش که بریم بهم گفت اول تو رو دوست دارم
بعد پسرمونو.
بعدم کادوشو زودتر بهم داد
که تو موقع عمل ذوق کنم??

1399/09/07 11:52

واسه همینه میخوام هر اسفند برم یکی دیگه بیارم??

1399/09/07 11:52

با احترام به همه ، ولی حرفای دیگران رو در زندگیت استفاده نکن،
چون بازخورد زندگی خودشونه
اونا چه میدونن شوهرت چه زندگی یا خانواده ایی یا سرگذشتی داره..
بهتره ریشه یابی رو از خونه خودت شروع کنی..
و به خودتم انتقاد نکنی.
تو هر چیزی که هستی هیچ وقت لایق بی محبتی نیستی.
من مطمعنم بگردی ریشه شو پیدا میکنی،،

1399/09/07 14:28

اول خودت و میبخشی بابت عصبانیتات
بعدم میپذیری

1399/09/07 14:35

یاد میگری مشکلاتتو خودت با مشورت خدا براشون راه حل پیدا کنی

1399/09/07 14:37

چه قدر مردا باهم متفاوتن

1399/09/07 23:12

طبیعیه مردا مشاوره رو دوست ندارن
از اینکه مورد انتقاد کسی قرار بگیرن که نمیشناسنش بدشون میاد،
باید تو موقعیت مشاوره قرار بگیره
البته اگر مایل باشه
( هیچ چیزی تو دنیا به زور رشد نمیکنه)

1399/09/07 23:27