من چند روز پیش خونه خالم بودم جاری خالمم اومد اونجا با دخترش نوه جاریش که همسن رادمهره هم بود اون دختره اینقدرجنگی وحشی و جیغ جیغو بود دنبال یه فرصت بود موهای رادمهرو بکشه سیلی بزنه بهش ناخنش کنه حالا رادمهر با مظلومیت بدون گریه ساکت نگاش میکرد تازه بعضی وقتا بهش میخندید ولی اون دختره همش جیغ میزد بدو بدو میکرد پسر من اقا وار اروم راه میرفت برا خودش میخندید و میرقصید 😂😂😂😂
دیگه همه دلشون برا رادمهر میسوخت میگفتن برا برو دنیزو بزن ناخنش کن این تورو زده رادمهرم میخندید
گفتم به بچه من زدن یاد ندید دوست ندارم بزنه کسیو
1402/09/15 16:49