مامانای چندقلو۹۸

5 عضو

یه گوشت در باشه یکی دروازه وگرنه اذیت میشی.

1398/06/08 17:09

همشم اون دخترم‌ که یکم شبیه باباشرو برمیداره پاین بالا میکنه به این یکی دس نمیزنه داره حرسم درمیارررره????

1398/06/08 17:09

پاسخ به

یه گوشت در باشه یکی دروازه وگرنه اذیت میشی.

حالا اون دخترمم فقط مث پستونک میحوره سینه وگرنه شیر ندارم قطره همش

1398/06/08 17:10

عیب نداره خودتو ناراحت نکن.من خودم عمدا همش میگم جفتشون شبیه باباشونه

1398/06/08 17:10

پاسخ به

عیب نداره خودتو ناراحت نکن.من خودم عمدا همش میگم جفتشون شبیه باباشونه

منم باید ازاین ب بعد همین بگم??

1398/06/08 17:11

حالا دخترم شبیه خودمه ولی الکی میگم شبیه عمشه

1398/06/08 17:12

اره خونواده شوهر خوششون نمیاد بگی بچه شبیه خودته انگار ما هیولاییم ولی تا بگی شبیه شماست ذوق مرگ میشن

1398/06/08 17:12

پاسخ به

اره خونواده شوهر خوششون نمیاد بگی بچه شبیه خودته انگار ما هیولاییم ولی تا بگی شبیه شماست ذوق مرگ میش...

اره بخدااا حالا صدبارممم شرف داریم به ریخت و قیافه اونا..واه واه

1398/06/08 17:13

????

1398/06/08 17:13

خونشون دوکوچه باما فرق داره از ساعت2ظهر اومدن اینجا بخابن هنوزم خابن همشون هم دوتا خواهرشوهرام هم دوتای دیگه..

1398/06/08 17:14

من سرپسراولم خیلی اذیت شدم هی میگفتم شبیه خودمه میگفت کجاش شبیه تویه شبیه باباشه مخصوصا مادربزرگ شوهرم منم ناراحت میشدم ایندفعه سیاست دارم میگم جفتشون شبیه خونواده شماست

1398/06/08 17:15

پاسخ به

من سرپسراولم خیلی اذیت شدم هی میگفتم شبیه خودمه میگفت کجاش شبیه تویه شبیه باباشه مخصوصا مادربزرگ شوه...

افرین منم از این ب بعد همینو میگم

1398/06/08 17:16

پاسخ به

ای بابا عیب نداره مجبوریم بعضی چیزارو تحمل کنیم

ای باباااا.????

1398/06/08 17:16

دیگه خواهر سرپیری تازه یاد گرفتیم سیاستو??

1398/06/08 17:17

????

1398/06/08 17:17

منم‌میگفتم‌شبیه باباشونن مادرشوهرم میگفت اصلا کپی خودتن?? الانم یه ماهی میشه نبردم بچه هارو خونشون. خونه مامانمینام

1398/06/08 17:21

چون‌شوهرم 12 شب میاد منم شب بچه هارو بیرون نمیبرم بدخواب میشن

1398/06/08 17:22

پاسخ به

دخترام وزناشون یکیه مث‌هم یکی استخون بندیش درشته یکی ریز هی میگه اون چون شیر خودتو میخوره تپل تره

بگو گو نخور???

1398/06/08 17:33

من بچه هام جفتشون شبیه باباشونن

1398/06/08 17:33

?

1398/06/08 17:33

اصلنم نمیدم مادر شوهرم ببره

1398/06/08 17:34

اونم اوایل میومد میگفت بده پسرتو ببرم خونمون آرومتره

1398/06/08 17:34

منم گفتم یا دوتاشونو ببر یا هیچکدوم

1398/06/08 17:34

دیگه نیومد سراغ یکیشون?

1398/06/08 17:35

قبل اینکه بچه ها دنیا بیان میگفت من اصلاااااا شبا نمیخابم تا صبح بیدارم تو خونه قدم میزنم

1398/06/08 17:36