مادر اردیبهشت و خرداد 99

107 عضو

سونو قلب رو میگه یکم دیر برو پول ندارم بنظرت منو ببره رستوران

1398/08/05 22:40

منم توقعی ندارم ازش میدونم نداره ضعیفه از لحاظ مالی
ولی اخه لعنتی همیشه نداره مگه میشه

1398/08/05 22:41

پاسخ به

نه منم خوشحالش نکردم تولد گرفتم براش همین پولی نمیده که کاری کنم

ببین من خیلی این در و اون در زدم خیلی جاها تا بعضی از اخلاقای شوهرم تغییر کنه

1398/08/05 22:41

پاسخ به

سونو قلب رو میگه یکم دیر برو پول ندارم بنظرت منو ببره رستوران

خب شرایط زندگی ادما با هم فرق داره عزیزم بنظرم همه ی ماها ی دوره ای تو بهران زندگی کردیم

1398/08/05 22:42

شاید دستش واقعا خالیه

1398/08/05 22:42

اره بخاطر همین چیزی نمیگم بهش

1398/08/05 22:42

اما تو جدی بگیر سونوتووو

1398/08/05 22:42

چون اگه احساس کنه برات خیلی چیز ارزشمندی نیست

1398/08/05 22:43

واسه دوشنبه هفته آینده وقت گرفتم بیینم چی میشه

1398/08/05 22:43

سر هر سونو و غربال گری و اینا این داستانو داری

1398/08/05 22:43

بگو میدونم دست و بالت خالیه

1398/08/05 22:43

ولی من دلم پر میزنه صدای قلبشو بشنوم

1398/08/05 22:43

بگو دل تو دلم نیست ببینم سالمه یا نه

1398/08/05 22:44

البته انشاالله ک سالمه صدای قلبشو میشنوی

1398/08/05 22:44

بچه قبلیم هم همین مشکلو داشتم پول سونو همه چی رو از مادرم میگرفتم....

1398/08/05 22:44

پاسخ به

واقعانم خیلی ارزشمند نیست میدونی چرا

چرا

1398/08/05 22:44

پاسخ به

بچه قبلیم هم همین مشکلو داشتم پول سونو همه چی رو از مادرم میگرفتم....

بچه دومته؟

1398/08/05 22:44

یه روز صبح با مامانم رفتیم آنومالی غربالگری دوم تا اینجا بدهکاریمون به مامانم شده بود یک میلیون و خورده ای با ازمایش و اینا

1398/08/05 22:45

رفتم تو سونوگرافیم کنه سونوگرافیه هی اینور اونور کرد دست پا همه چیز رو نگاه کرد

1398/08/05 22:46

خب

1398/08/05 22:46

آخرش گفت خانوم قلب بچت مشکل بزرگی داره بطن راست خوب کار نمیکنه

1398/08/05 22:46

برو بیمارستان شریعتی تهران

1398/08/05 22:46

خب

1398/08/05 22:46

اومدم خونه مامانم شوهرمم اومد به مامانم گفت چقده بدهکاریم بهت مامانمم بعد کلی تعارف گفت یک و خورده ای

1398/08/05 22:47

همونجا همون دقیقه با عصبانیتش با گوشیش واسه مامانم کارت به کارت کرد

1398/08/05 22:47