مادران سربازان حضرت مهدی(عجل الله)

24 عضو

پاسخ به

من جات بودم میرفتم و با زبون بزرگانه میگفتم وقتی خدا صاحبخونه است میگه با بچه بیا منم میام بچه مسجد ...

بنظرتون کوتاه میان؟؟
مثل چوب خشکی می‌مونن ک اصلا انعطافی ندارن
تا حرف خودشون ثابت نکنن ساکت نمیشن، گاهی با صدای بلند بحث میکنن
آدم از خجالت آب میشه

1398/08/23 14:49

پاسخ به

من همسرم رفته بود اربعین کربلا خیلی تنهایی اذیتم میکرد بعد یه شب خونه مامانم داشتم از تنهاییم مینالی...

??

1398/08/23 14:50

البته من کاری که توی مسجدمون کردم این بود که غیر از تذکر به این افراد با مادرا قرار گذاشتیم بچه های بزرگتر مواظب بچه کوچیکتر باشن حداقل حین نماز سرصدا نباشه بچه های سن پسر خودمم که کنار مادرشونن تا نماز تموم بشه مادر باید سرگرم کنه بچه رو این دیگه خلاقیت میخواد

1398/08/23 15:00

اون بندگان خدام سنشون بالاست حوصلشون کم.باید هم ما رعایت اونا رو کنیم هم اونا رعایت حال ما رو ?

1398/08/23 15:01

پاسخ به

باید فن بحث کردن بلد باشیم?با صدای بلند حرف زد همون‌طور با آرامش صحبت کنی نهایت تنها کسی که از خجال...

آخه من همون لحظه یادم نمیاد چی بگم
باید فک کنم بعد جواب بدم???

کلا پیرا تاثیر پذیر نیستن زیاد
ازنظر من?

1398/08/23 15:03

پاسخ به

البته من کاری که توی مسجدمون کردم این بود که غیر از تذکر به این افراد با مادرا قرار گذاشتیم بچه های ...

????

1398/08/23 15:03

و یه کار دیگه که کردم این بودکه به جای تذکر مستقیم از تذکر غیر مستقیم استفاده کردم.به عنوان مثال خانومه بلند میگه این بچه ها رو میارن مسجد آدم نمی‌فهمه عبادت چیه نباید بیارید خب بچه دارید نیاید یا ساکتشون کنیدبلند میگه منم چند دقیقه بعد بلند البته بلندی که اون خانوم بشنوه اما من مثلا حواسم نیست دارم با خدا حرف میزنم میگم خدایا کمکمون کن که بچه هامونو مسجدی و هییتی بار بیاریم مسیر سخته و ما مادرها جز خونه خودت پناهگاهی نداریم .بعدم یه نگاه به اون خانوم میکنم و میگم حاج خانوم دلتون پاکه دعا کنید این بچه ها مسجدی بار بیان مسجدامون خالی از عبادت نشه ایشونم دعا می‌کنه و شرمنده از حرفش میشه?

1398/08/23 15:04

پاسخ به

اون بندگان خدام سنشون بالاست حوصلشون کم.باید هم ما رعایت اونا رو کنیم هم اونا رعایت حال ما رو ?

بعضی پیرزنا خیلی فهمیده ان
مثلا مامان بزرگ من، اصلا اصرار نداره صف اول بشینه(برخلاف خیلیا ک سند زدن?سجادشونو به فرش میدوزن?)
اصلا بچه ای رو دعوا نمیکنه
خیلی مهربونه

1398/08/23 15:05

اتفاقا اینا که مسن هستن اینقدر دلشون نازکه زودی راضی میشن فقط باید بلد باشی چجوری دلشون به دست بیاری

1398/08/23 15:05

پاسخ به

بعضی پیرزنا خیلی فهمیده ان مثلا مامان بزرگ من، اصلا اصرار نداره صف اول بشینه(برخلاف خیلیا ک سند زدن?...

خدا حفظشون کنه?

1398/08/23 15:06

پاسخ به

و یه کار دیگه که کردم این بودکه به جای تذکر مستقیم از تذکر غیر مستقیم استفاده کردم.به عنوان مثال خان...

چه جالب???

1398/08/23 15:06

پاسخ به

اتفاقا اینا که مسن هستن اینقدر دلشون نازکه زودی راضی میشن فقط باید بلد باشی چجوری دلشون به دست بیاری

بلد نیستم دیگه متاسفانه

1398/08/23 15:07

پاسخ به

خدا حفظشون کنه?

خدا عزیزای شمارو هم حفظ کنه?

1398/08/23 15:07

پاسخ به

خدا عزیزای شمارو هم حفظ کنه?

سلامت باشین?

1398/08/23 15:11

پاسخ به

?وقتی میخوای حرفی بزنی اولا با احترام بزن هیچوقت دعوایی حرف نزن همیشه لبخند به لب داشته باش و مهمتر...

آره حق با شماست
یکم اعتماد ب نفسمم باید بالاتر بره
کارمم خدایی بشه
چه خوب ک از بچگی مسجدی شدین، ما چون زیاد کوچ کردیم نشد با جای خاصی انس بگیرم ولی مسجد رفتنو دوس دارم
بیشتر مناسبت ها میرم و ماه رمضونا و وقتای دیگه
ولی از بچگی یه چیز دیگس
همیشه به شوهرم میگم دوس دارم بچم مسجدی بار بیاد... نه فقط نمازش تو همه فعالیت های مذهبی و فرهنگی و تفریحیش شرکت کنه و البته خود ما پدر و مادر هم همینطور
چه حرف قشنگی زده??

1398/08/23 17:31

چقدر چت هاتون پر انرژی بود ممنون طنین جان رو پیامای همه وقت میزاری و دلگرمی گروه شدی
فاطمه جان ممنون از راهنمایی هات قشنگ یاد گرفتم این بار برخورد قاطع و درستو

1398/08/23 22:07

پاسخ به

چقدر چت هاتون پر انرژی بود ممنون طنین جان رو پیامای همه وقت میزاری و دلگرمی گروه شدی فاطمه جان ممنون...

فدات بشم عزیزم????

1398/08/23 23:13

پاسخ به

آره حق با شماست یکم اعتماد ب نفسمم باید بالاتر بره کارمم خدایی بشه چه خوب ک از بچگی مسجدی شدین، ما چ...

ان شاء الله که خدا نسل صالح و سالم و زیاد بهتون بده?

1398/08/23 23:19

پاسخ به

چقدر چت هاتون پر انرژی بود ممنون طنین جان رو پیامای همه وقت میزاری و دلگرمی گروه شدی فاطمه جان ممنون...

??

1398/08/23 23:19

#برنامه
امشب تا شنبه شب مباحث
درس های 4 و 5 عاشق خدات شو
مبحث جدید دنیای مومنین

1398/08/23 23:20

#عاشق_خدات_شو
خلاصه‌ی درس چهارم:
مگه می‌شه از سختی‌ها هم لذت برد؟
داشتیم در بارۀ درک بزرگی خدا حرف می‌زدیم و این که خیلی از مشکلات ما ریشه توی این نکته داره که ما خدا رو بزرگ نمی‌بینیم.
وقتی یه جوون می پرسه چرا باید روزه بگیرم؟ سه جور می‌شه بهش جواب داد:
یکی این که بگیم: «چون برای صحت و سلامتی خودت مفیده».
این پایین‌ترین سطح ممکن برای این پاسخه؛
یه جورم اینه که بگیم: «اگه خدا گفته روزه بگیر، حتماً یه حکمتی داشته که گفته».
سطح این جوابم متوسطه. به تعبیر دیگه، این جواب، توحیدی‌تر از جواب قبلیه.
یه جوابم اینه که بگیم: «چون خدا گفته روزه بگیر، پس باید به خاطر خدا روزه بگیرم».
جواب اصلی اینه.
البته این جوون بعیده جواب سوم رو بفهمه، چون ما اصلاً خدا رو این طوری معرفی نکردیم که به قدری برای این جوون عظمت و کبریایی داشته باشه، که هیچ جوابی به اندازۀ جوابِ «چون خدا گفته» براش قانع کننده نباشه.
الآن به خیلیا بگی من این کارو می‌کنم به خاطر جلب رضایت مردم،‌ براشون خیلی قابل فهمه و عادی. چرا؟ چون مردم توی نگاهشون بزرگن؛ امّا وقتی می‌گی به خاطر خدا این کار رو انجام می‌دم، ‌نمی‌فهمن. چرا؟ چون خدا توی ذهن و دلشون این قدر بزرگ نیست.
مردم دنبال خدای بزرگ می‌گردن؛ ولی خدایی که ما داریم معرّفی می‌کنیم و با بندگی خودمون داریم نشونش می‌دیم، خدای بزرگی نیست.
بنده که حدود بیست سال و شایدم بیشتر دارم با مردم در بارۀ مسائل مختلف زندگی سر و کلّه می‌زنم،
به راحتی می‌تونم ادعا کنم اگه مردم خدا رو بزرگ بدونن و «به خاطر خدا» توی زندگی‌شون حاکم بشه،‌ بیشتر مشکلاتشون و حتی همۀ مشکلاتشون حل می‌شه.
شرط لذّت بردن از زندگی اخلاصه.
کسی که اخلاص نداره، از زندگی لذّت نمی‌بره.
بازی بچه‌ها هم وقتی که یه بزرگ‌تری تماشاشون می‌کنه یه لذّت خاصی داره.
اخلاص یعنی به قدری خدا رو بزرگ بدونی که وقتی احساس می‌کنی داری کاری در مقابل چشمای خدا انجام می‌دی، تمام وجودت بشه شعف. با این تعریف از اخلاص، به خاطر خدا صبر کردن، یعنی لذّت بردن بیشتر از زندگی.
به خاطر خدا غصّه خوردنم، یعنی لذّت بردن بیشتر از زندگی.
همه لذّت زندگی توی اینه که احساس کنی یه بزرگی داره دائم تماشات می‌کنه و تو لحظه لحظۀ ‌زندگیت رو داری در مقابل چشمای اون می گذرونی. این یعنی همه چیز.

1398/08/23 23:23

#عاشق_خدات_شو
خلاصه‌ی درس پنجم
به جز قدرت خدا، قدرت دیگه‌ای رو سراغ دارید؟
وقتی آدم،‌ خدا رو بزرگ می‌بینه، بهش اعتماد می‌کنه. آرامش روحی، نتیجۀ اعتماده.
ما به اندازه‌ای که به خدا اعتماد می‌کنیم آرامش روحی رو می‌چشیم.
این نکته رو خوب بهش فکر کنید:
آرامش نتیجۀ اعتماده و اعتماد، نتیجۀ بزرگ دیدن خدا.
چرا ما توکّل نداریم؟ چرا توکّلمون ضعیفه؟ چرا توکّل که می‌کنیم بازم دلمون می‌لرزه؟ چون خدا رو بزرگ نمی‌بینیم. حداقل اون قدری بزرگ نمی‌بینیم که بتونه دلمون رو قرص کنه.
ما به شدّت توی زندگیامون با بی‌قراری و اضطراب درگیریم. بعضی از ماها شاید حتّی به اندازۀ یه روز طعم واقعی آرامش رو نچشیده باشیم. خیلی از آدمایی که ادعا می‌کنن زندگی آرومی دارن، اصلاً نمی‌دونن آرامش چی هست. اگر کسی به آرامش واقعی دست پیدا کنه، به معنای واقعی کلمه به درجات قابل توجهی از کمال و معنویت دست پیدا کرده.
آرامشِ خیلی از آدما نتیجۀ غفلتشونه.
آرامشی واقعیه که نتیجۀ توجه به عظمت خدا باشه.
اگه کسی انسان و ضعفش رو بشناسه و اگه دنیا و مشکلاتش رو هم بشناسه، یقیناً دچار اضطراب می‌شه. چون می‌فهمه که توی این دنیا آدم خودش به تنهایی نمی‌تونه زندگیش رو جمع و جور کنه. این دنیا خیلی وحشتناکه.
ضعیف راهی نداره جز این که به یه قوی تکیه کنه. اگه دیدید یه ضعیف بدون این که به قوی تکیه کنه، احساس آرامش می کنه تردید نکنید که عقلش رو از دست داده. ضعیف فقط با اتکا به قویه که می تونه احساس آرامش بکنه.
وقتی انسان معتقد شد قدرتی جز قدرت خدا نیست، به کمک و یاری خدای قوی هم ایمان میاره و دیگه در انجام وظایف بندگیش از کسی نمی‌ترسه.

1398/08/23 23:25

#دنیای_مومنین
مبحث سوم
گفتیم که قوم بنی اسرائیل ظرفیت نعمت و ثروت رو نداشتن و به خاطر همین نابود شدند.با اینکه خدا بهشون انواع نعمت ها رو داد و فرعون رو غرق کرد و حتی دریا رو براشون شکافت ولی باز هم بی جنبه بازی در آوردن و از بین رفتند.
چرا آخرالزمان اتفاقات سخت رخ میده؟ چرا خدا امتحانات سختی میگیره؟
برای اینکه ظرفیت پیدا کنیم....
"ظرفیت ریاست بر جهان...."
اگه کسی بدون عرق ریختن و به راحتی به ریاست برسه چون جنبه نداره حتما خراب میکنه
موقع ظهور قراره خدا آخرین امام رو برای بشریت بفرسته برای همین باید با زحمت فراوان یکی یکی دشمنان رو کنار بزنیم تا آقامون بیاد..در روایت هست که امام باقر فداش بشم دست بر پیشانی مبارک کشید و فرمود: تا وقتی که عرق و خون بسته‌شده را از پیشانی خود پاک نکنید (کنایه از سختی شرایط جنگ است؛ یعنی در معرکۀ نبرد، فرصت نکنید صورت خودت را بشویید...) تا این زحمات را پشت سر نگذارید، ظهور اتفاق نخواهد افتاد!
(إِنَّهُمْ یَقُولُونَ إِنَّ الْمَهْدِیَّ لَوْ قَامَ لَاسْتَقَامَتْ لَهُ الْأُمُورُ عَفْواً وَ لَا یُهَرِیقُ مِحْجَمَةَ دَمٍ. فَقَالَ: کَلَّا وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ لَوِ اسْتَقَامَتْ لِأَحَدٍ عَفْواً لَاسْتَقَامَتْ لِرَسُولِ اللَّهِ ص حِینَ أُدْمِیَتْ رَبَاعِیَتُهُ وَ شُجَّ فِی وَجْهِهِ. کَلَّا وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ حَتَّى نَمْسَحَ نَحْنُ وَ أَنْتُمُ الْعَرَقَ وَ الْعَلَقَ ثُمَّ مَسَحَ جَبْهَتَهُ؛ غیبت نعمانی، صص283و284)
چرا خدا امتحانای سختی در اخرالزمان میگیره؟
برای اینکه مردم ظرفیت پیدا کنند...
الان شما میبینید که در جامعه ما مسئولانی هستن که در ابتدا خوب عمل میکردن ولی بعدا خراب شدند... برای چی؟
برای اینکه انقدر روح بزرگی نداشتن که به قدرت و ثروت برسن و خودشون رو حفظ کنن.
ما باید ظرفیت پیدا کنیم. مثلا قدر یه مسئول خوب رو بدونیم. بتونیم یه مسئول خوب رو از یه مسئول بد تشخیص بدیم، نسبت به مسئولان جامعه حساس باشیم و...
مستضعفین قراره در اخرالزمان به قدرت و ثروت دست پیدا کنن و برای همین باید ظرفیت داشته باشن
باید به این ظرفیت برسن که وقتی سفره غنائم پهن شد، سر همدیگه رو نبُرند!!!
اگه کسی از مومنین ثروتمند شد بی دلیل بهش فحش ندن و کسانی که ثروتمند شدن اجازه ندن فقیری باقی بمونه...
البته کسی هم از راه نامشروع ثروتمند نشه.

1398/08/23 23:28

بچه ها یه نظر بدید مقدار مباحث کمه زیاده ؟خودم حس میکنم کمه اما نمی‌خوام مطالب زیاد بشه کیفیت پایین بیاد .نظر شما چیه ؟اضافه کنم یا نه؟

1398/08/23 23:39

نتیجه من از عاشق خدات شو اینه که اگه ما انسانها همه کارهامون به خاطر خدا انجام بدیم مشکلاتمون رفع میشه واخلاص هم یعنی اینکه به قدری خدا را بزرگ ببینیم که وقتی داریم کاری را انجام میدیم احساس کنیم خدا داره اون کار را میبینه در نتیجه باعث ایجاد شور وشعف در ما میشه وسعی میکنیم اون کار را به بهترین نحو انجام بدیم.آرامش واقعی تو زندگیمون وقتی به دست میاد که به عظمت خداوند توجه داشته باشیم ما وقتی به آرامش واقعی میرسیم که به یه بزرگی تکیه کرده باشیم و اون کسی که بزرگ وما میتونیم بهش تکیه کنیم خداونده

1398/08/24 10:20