چت دوستانه

17 عضو

پاسخ به

چقدر متن خوبی بود دستتون درد نکنه با گذاشتنش.

خواهش میکنم?

1399/08/20 13:16

ما سه هفته از خونه بیرون نرفتیم دخترم هفته پیش کرونا گرفت خیلی خوشحال شدم که تو خونه بودیم و به کسی منتقل نکردیم.
خداروشکر دخترم هم خفیف گرفته بود

1399/08/20 13:17

پاسخ به

تصویر

چیه این مامان مهدیار

1399/08/20 19:11

پاسخ به

ما سه هفته از خونه بیرون نرفتیم دخترم هفته پیش کرونا گرفت خیلی خوشحال شدم که تو خونه بودیم و به کسی ...

خداروشکر خوب شد مواظب خودتون باشید

1399/08/20 19:27

کرونا علایمش بعد دوهفته تازه ظاهر میشه تازه بعضی وقتا هیچ علایمی نداره مثل دوستای ما تستشون مثبت ولی هیچیشون نبود از من سالم تر بودن فقط ناقل بودن دیگه بقیه ازشون میگرفتن تو هر بدن فرق می‌کنه برای همین میگن بشین خونت هیچ کجا نرو به جز ضرورت ضرورت هم یعنی من نرم یکی یه طوریش بشه نه دلش تنگ بشه دلم تنگ بشه نمیشه نرفت ناراحت میشن نمی‌دونید چه حالی شدم وقتی فهمیدم داماد 24 ساله عروسی گرفته دو روز بعدش مرده از کرونا .موندم بگم عروس خوشحالی لباس عروس پوشیدی گفتم شاید زورش کردن موندم بگم پدرمادرش دلتون خنک شد تو لباس عروس داماد بچتونو دیدید خدا صبرشون بده آخه به چه عقلی عروسی توی این اوضاع

1399/08/20 19:29

پاسخ به

چیه این مامان مهدیار

چیزی نبود گوشیش مشکل پیدا کرده خود گوشیش خودکار پیام میده منم حذف کردم چون دیدم رسیده گفتم شاید شخصی باشه

1399/08/20 19:30

پاسخ به

با خوندن این متن خودم انگیزه گرفتم برای قرنطینه بیشتر ☺ گفتم شاید باعث انگیزه بقیه هم بشه

ممنون از پیام خوبتون
من و دخترم هم اوایل کرونا، با این که مریض نبودیم، اما دو ماه کااااملا توی خونه بودیم. حتی تا دم اسانسور نرفتیم. دخترم قبلش نمیتونست خیلی تنهایی راه بره و چهار دست و پا بود بیشتر بنظرم ، بعد از دو ماه دیگه اولین بار بود که کفش هاش رو روی زمین بیرون میذاشت و خودش راه می رفت.

1399/08/23 05:59

پاسخ به

نه از اینکه اطرافیان متوجه کنیم که کرونا شوخی نیست و نمیتونی بگی من ندارم خسته شدم از اینکه یکی با و...

?

1399/08/23 06:01

سلام دوستان لطفا بازی هایی که با بچه هاتون میکنید و مفید و هیجان و نشاط داشته براشون رو اینجا بگید تا بقیه هم استفاده کنن

1399/08/27 23:31

چه سکوتی حاکمه

1399/08/28 19:42

چه دلم از بخت بدم میسوزه

1399/08/28 19:42

پاسخ به

چه دلم از بخت بدم میسوزه

عزیزم خدا بزرگه ان شاء الله مشکلت حل میشه.ان مع العسر یسری

1399/08/28 20:23

پاسخ به

چه دلم از بخت بدم میسوزه

هر کسی توی زندگی مشکلات زیادی رو داره که به نگاهش بدتر از اون نیست اما اگر بشینه ریشه یابی کنه و بتونه ریشه مشکل رو پیدا کنه می‌تونه راحت تر حلش کنه برای خودش اولین قدم هم اینه آدم بتونه اشتباهات خودش رو اول ببینه.هر کدوم از بچه های این گروه درگیری های دارن که میتونن بگن بخت بد داریم اما بخت بد ساختنیه ما اختیار داریم میتونیم تغییر کنیم و تغییر بدیم خدا بهمون قدرت داده یکمی همت میخواد به جای این حرفا یاعلی بگو و از خودشون مدد بگیر تا به یه جایی برسی که میخوای ?

1399/08/29 20:09

پاسخ به

عزیزم خدا بزرگه ان شاء الله مشکلت حل میشه.ان مع العسر یسری

ان شاءالله

1399/08/29 20:10

بچه ها اینجا کیا هستن که بخوایم چالش بزاریم و.....؟

1399/08/29 20:10

شمیمه جان درمورد حرف بردن اول باید ریشه یابی کنی ببینی از کجا نشات میگیره از غفلت هست یا عادت یا اینکه خدای نکرده دلشون میخواد بحث دعوا درست بشه بعد پیداکنی ببینی کجا خودت اشتباه کردی که این رفتار بهش دامن زده شده یه وقت هست من خودمم مشوق این رفتارم در باطن یعنی در ظاهر میگم نه ولی در باطن منم‌ حرف زندگیمو میزنم اینور اونور یا.....که باعث میشه مردم فکر کنه برام عادیه و بعد از اون به دنبال راهکار باشی

1399/08/29 20:11

پاسخ به

بچه ها اینجا کیا هستن که بخوایم چالش بزاریم و.....؟

سلام من هستم

1399/08/29 20:23

پاسخ به

من احساس می کنم چون تو خانواده شون طرفدار نداره با حرف من دنبال اینه حرف منو بگه بهش توجه بشه

احساس مهم نیست و این حرف ممکن نیست چون هر بچه هر چقدر بد عزیز هست خصوصا وقتی عروس میاد?و ضمن اینکه اگرم این باشه باید ببینی چیکار کردی که حرف تو برای بقیه اینقدر مهم هست که به یه نفر که به قول خودت بی توجه هستن به خاطر حرف تو توجه میکنن

1399/08/29 20:31

یعنی بازم باید تو رفتار خودت بگردی

1399/08/29 20:31

میدونم‌ممکنه ناراحت بشی اما موارد مشابه زیاد بوده برای همین من می‌خوام اول ریشه یابی کنی بعد نه اینکه خودتو بزاری کنار چون شما وقتی اومدی کنار این مرد میتونستی یه جوری رفتار کنی که این رفتار هر چقدر هم نهادینه حداقل کمرنگ تر بشه ولی نشده پس باید بگردی ببینی کجا برای زندگیت تلاش نکردی تلاشم دعوا ساختن و چرا گفتی و نگو‌نیست تلاش یعنی یه کاری کنم مردم دلش نیاد با گفتن حرف من به بقیه منو ناراحت کنه یعنی ناراحتیم براش سخت باشه

1399/08/29 20:33

پاسخ به

سلام من هستم

?

1399/08/29 20:33

پاسخ به

سلام من هستم

گروه اونطرف نمیای؟قدمها داره زیاد میشه جا نمونی

1399/08/29 20:33

شمیم جان میدونی همه ما خانم ها وقتی دعوامون میشه احساس میکنیم اخر خطیم.حست الان اینه.نگران نباش بذار کشتی زندگیت یکم تو دریای طوفانیش اروم بگیره مطمئن باش اون موقع متوجه میشیم که چرا همسرت حرف میبره میاره.همسرت ممکنه میخاد حرف های شمارو بگه که اونا رو متوجه اشتباهشون کنه بگه نگا کنید شمیم هم ناراحته ازین رفتارا.. ولی نمیدونه مادر ادم همسر ادم حس قوی دارن به نام حق تملک.یعنی شما دوست نداری همسرت مال مادرش باشه و مادرش هم همینطور.و همسرت این وسط با گفتن حرف شما دو نفر به هم داره این حس رو تحریک میکنه.شاید کلا هدف خاصی نداشته باشه اما باید یواش یواش یادش بدی تعادل یعنی چی.مادر عزیزه درست اما اون مادر با شنیدن به حرفایی رنجیده میشه پس نگو گناه داره.میگم یواش یواش

1399/08/29 20:55

پاسخ به

گروه اونطرف نمیای؟قدمها داره زیاد میشه جا نمونی

هستم با اجازه ات?
همه هم نوشتم،کم و بیش انجام میدم
خونمون رو داریم نقاشی کنیم درگیرم میخواستم هفته بعد اعلام امادگی کنم
الانم فکر کن نیستم?

1399/08/29 21:21

پاسخ به

بچه ها اینجا کیا هستن که بخوایم چالش بزاریم و.....؟

سلام فاطمه جان من هستم☺

1399/08/29 22:18