پاسخ به

وای دوستان من تقریبا یک ماه نی نی پلاسم مشکل داشت و فکر می کردم مال همه قطع شده... به هر دری زدم فای...

چه خوب شد امتحان کردی راه های دیگه هم? شاید بقیه هم همین مشکل رو دارن آخه خیلی ها نیستن خوشحال شدم برگشتین.?امیدوارم بقیه هم بیان

دیپلماسی ذلیلانه میشه دهن کجی ترامپ.
واقعا ظریف دنبال چیه وقتی خود ترامپ گفت شخصا دستور ترور رو دادم ظریف از مذاکره با قاتل سردار چی بدست میاره.
کلا وقتی اقا گفتن جنتلمن های پشت میز مذاکره....
ای خدا بعد اسم روش گذاشتن امیر کبیر زمان
ظریف دیگه رسما #ذلیل_کبیر.کاش تو این برهه یک دولت انقلابی تر داشتیم?????

پاسخ به

حمید رسایی اصولگرا اما بنظرم با جوابش زد شورا نگهبان که حسن روحانی رو انتخاب کردن زو له کرد

من صحت این حرف ها رو اطلاع دقیق ندارم این زدن این حرف ها خوبه کسی باید جواب آقای روحانی رو مستقیم بده. شورای نگهبان الان داره خوب عمل می‌کنه

پاسخ به

من میخواستم امسال انتخابی رای بدم اما با این حرف اقا حجت بهم تموم شد چند روز پیش هم که با طلاب تبریز...

سلام خوبی عزیزم؟ واسه تهران رومیفرستی برام

سوالاتت رو شب بعد خواب پسرم ان شاءالله میام جواب میدم الان فقط چند دقیقه اومدم خوشحالی خودمو از پیروزی جبهه انقلاب توی بیشتر شهرها شریک بشم ان شاء الله طوری کار کنن که انتخابات ریاست جمهور بعدی صد در صد آرا مال نظام و انقلاب باشه و به ظهور نزدیک تر بشیم?

پاسخ به

فاطمه جان اینکه ب دخترم یاد بدم جارو نپتون بکشه رو چطور باید شروع کنم؟

راستی در مورد هدف سوالات سوال دارم تا بتونم متناسب با هدفت جواب بدم.مثلا هدف از این آموزش چیه؟هدف جزئی داری یا کلی؟قدرت تکلم دخترت چقدر هست؟قدرت فهمش از حرف های شما چقدره؟چند ماهشه ؟

پاسخ به

چندتا دغدغه دیگه هم دارم ک بیشتر فکرم درگیره یکی اینکه استفاده از قاشق یا چنگال رو چطور باهاش کار کن...

آخری پستونک هم شب جواب میدم

پاسخ به

راستی یه سوال جدید اما درباره تمییز کردن قبلا درباره اسباب بازی گرفتن از کمد اسباب بازی و قبلی رو بی...

من همون موقع هم گفتم یه سری اسباب بازی دم دست باید باشن که میرن داخل سبد اسباب بازی اونایی که بچه بیشتر باهاش بازی می‌کنه تعدادش کم نیست اما جوری نیست که خلاقیت بچه رو منهدم کنه یعنی چیزایی هست که بچه‌هر‌بار‌برداره‌یه بازی جدید باهاش انجام میده بقیه رو کمد ولی کمد ما هم در دسترس هست یعنی کمد اسباب بازی من قفل ندارن به راحتی می‌تونه برداره بزاره و الان دیگه خودش می‌ره سر کمدش این فقط یه جمله برای آموزش نظم بود در مورد سبد هم همینطور هستیم یعنی هر چی میخوای بیار از تو سبد دیگه یکی یکی نداریم ولی بعد بازی تموم شد می‌بریم میزاریم سرجاش و واقعا راضی بودم نه بچه ام محدود شد نه خونه نامرتب بود یعنی میخوای بگی هر چی اسباب بازی داخل کمد و اتاق و....داره باید بیاری بزاری تو سبد اینجوری به نظرت بچه‌رفاه زده نمیشه یا از چیزایی که همش جلوی چشمشه خسته نمیشه من به صورت دوره ای اسباب بازی‌های داخل سبد هم عوض میکنم البته با نظر خودش نه نظر خودم.فکر کنم منظورم اشتباه متوجه شدین ضمن اینکه هر باری جمع نمیشد هم زور نمی‌کردم خودم جمع میکردم ولی با حرف خوب کاری میکردم تشویق بشه بیاد کمکم نه با تشر و ببین جمع نکردی و...گاهی هم جمع نمی‌کرد جمع نمی‌کردم بی خیال?بعد تو پای خودش می‌رفت ناراحت میشد بهش میگفتم ببین وسایل که نیاز نداشتی این وسط بود ندیدیشون پات رفت روش اگه میزاشتی سرجاش اینجوری نمیشد بعدم‌یادش دادم چیزی که نیاز داره برا بازی بگه نیاز دارم یه وقت هست خیال میکنیم با فلان اسباب بازی دیگه کاری ندارن چون گوشه خونه است بعد اصرار دارم جمع کن برو جمع کن وو..در حالیکه اون وسط بازیشه

پاسخ به

هم بیشتر هم مفیدتر اخه مثلا دیروز ناهار فقط گوجه خورد شام یه ذره خورد دیگه نخورد نصف شب گفتم این بچه...

حق داری نگران باشی اما بازم سوال دارم در مورد نحوه غذا دادن درست توضیح ندادی کنارت میزاریدغذا میزاریددهنش هواپیما میشی یا میگی بخور خودتون سر سفره خوب غذا می‌خورید سر سفره جای بازی میزاری براش‌یا نه چون صندلی فکر کنم یکمی گستره بازی رو محدود می‌کنه یکمی هم سختش میشه اینا رو باید کامل بگی تا بتونم در مورد غذا خوب بگم راستی چجوری با خودتون زیرپایی میندازی بدون خودتون صندلی غذا یعنی سر میز هستین کلا یا نه رو زمین فقط بچه رو میزاری رو صندلی؟از‌اول که به غذا افتاد غذاش همین بود یا تو معرفی غذا اینجوری کم‌غذا شد؟خیلی وقتا کم‌غذایی بچه دلیل بی اشتهایی نیست دلیلش معرفی بد و نامناسب غذا توسط ماست یا گذاشتن کلمه تو دهن بچه اینو دوست داری اینو دوست نداری و.....

پاسخ به

من همون موقع هم گفتم یه سری اسباب بازی دم دست باید باشن که میرن داخل سبد اسباب بازی اونایی که بچه بی...

راستی در مورد این پیام باید بگم حتی باوجود بهم ریختگی برا برداشتن کتاب من طبقه کتابخونه مخصوص خودشو پایین گذاشتم تا هر وقت خواست بره کتاب انتخاب کنه حتی دو شب دیشب پاشد کتاب بخونه و من استقبال کردم چون از نوزادی کتاب خوندم و حساس نبودم رو پاره شدن یا .... علاقه شدید به کتاب پیدا کرده البته کتاب خوب.راستی برا بهم ریختگی از این جاکتابی هابیرون دیدم که بخش بخش هست کتاب داخلش میزارن با مقوا محکم و کاغذ رنگی درست کردیم با هم خیلی خوب بود نظم داره دیگه برا برداشتن یه کتاب همش نمیریزن چون کتاب بچه اکثرا صفحاتش کمه و نازک و سبک و محدودیت در مورد اسباب بازی رو در مورد کتاب اجرا نکردم اما خودش میبرد میزاشت سرجاش اونم الگو می‌گرفت چون من هر چی بردارم میبرم میزارم‌سرجاش و بهش اطلاع میدم مثلا دیشب خواب بودی مامان داشت این کتاب و میخوند موند بالا سرش ببریم بزارم سرجاش دیگه خودش شد عادتش بیشتر رفتار ها رو بچه از پدرمادر الگو میگیره از رفتار 90 درصد بیشتر از آداب و آموزش یاد میگیره یعنی هر چی میخوای یاد بگیره تو رفتار خودتون نهادینه کنید کلمات خوب به کار ببرید نیاز دارم انتخاب کنم و....اینا باعث میشه بچه احساس اعتماد به نفس کنه من پسرم اعتماد به نفس خیلی خوبی داره اینو هر *** میبیندش بهش میگه یعنی قشنگ مدیریت می‌کنه می‌ره میاد ترس الکی نداره همشم براایته که نخواستیم ترس الکی بهش بدیم حتی خیابون دیدم میگن ماشین میاد دستتو بده من بهش میگفتم ماشین میاد بیا. دست همو بگیریم مواظب هم باشیم اینجور شد الان میگه دست مامان بابا رو گرفتم مواظبشون باشم?

پاسخ به

احساس میکنم تا قبل یکسالگی ک حتی توی غذاش نمک و شکر نمیریختم، در کل راحتتر غذا رو پذیرش میکرد. اما ا...

ارتباطی با سن نداره قبل از یک‌سالگی توانایی برای مخالف کمتر داشت همین شیوه پیش بری ممکنه بگی یه سالگی تا دوسالگی خوب بود از دوسالگی اینجوری شده مهم همون مواردی هست که بالاتر گفتم.مسافرت تاثیرداره ولی یه روز نه بیشتر مگه اینکه یه ماه بری مسافرت اونم‌دو سه روز تا عادی شدن شرایط طول می‌کشه تا بچه به شرایط عادت کنه ضمن اینکه بعضی چیزها مثل دندون درآوردن یا....هم باعث میشه بچه بی اشتهایی موقتی بگیره اما ما نباید بگیم خوب موقته میگذره چون خدای نکرده ضعف کنه یا دور از جون تشنج از ضعف کنه خودمونو سرزنش میکنیم باید دنبال راه درمان باشیم

پاسخ به

افرین احسنت از الان هم میشه باهاش کار کنم؟ منم تا یکسالگی حتی اجازه نمیدادم بهش بیسکوییتی بدن اما تو...

بیسکوییت و کیک و...رو من تو خونه درست میکنم با آرد گندم کامل و....ولی خیلی نمیدم یعنی خودش جوری ترغیب کردم میلش بیشتر سمت چیزای مفیدتر مثل کشمش و نخودچی و .. میوه و....باشه حتی پفک هم منع نکردم با سویق درست کردم دادم بخوره که بزرگتر شد و دست کسی دید بتونم بهش بگم این هله هوله است خوشمزه است ویتامین ندارن ولی سویق پفی که تو میخوری همین مزه رو میده ولی کلی ویتامین داره وقتی منع میاد باید جایگزین هم بیاد اگه همش بگیم نه بزرگتر شد دیگه از دستمون خارج میشه و بیشتر از بقیه میخورن چون منع شدن

پاسخ به

اتفاقا شما بگو. عکس بفرست. مطمئن باش ادم اگر بخواد میتونه مطابق با سلیقه و ذهن و راحتی خودش تغییر بد...

اینم که نظرمو گفتم در مورد پیشنهادت. به خانومه....
اما در مورد ایده جرقه که گفتی درسته ولی خیلییییی کمه‌در مقابل قدرت ذهنی که یه نفر می‌تونه خودش داشته باشه به نظرم دیکته نشدن بهتره سعی کردم خیلی کم مثال بزنم با اینکه سختم بود منظورمو‌بگم. اما تجربه بهم اینو نشون داد وقتی مثال میزنم استپ میاره برا طرف مقابلم

دستم درد گرفت بعد میام میخونم چیزی متناسب با موضوعی هدفی جامونده بود میگم?

پاسخ به

خب در مورد این اگه میخوای فقط جارو یاد بگیره یا فقط تمیزکردن شیشه یا.....همین روش که‌زها گفت خوبه ول...

سلام فاطمه جان
واقعا شرمندتم ک اینقدر دیر اومدم لطفت رو در حقم ببینم.
دیدم جواب دادی اما گروه رو باز نکردم تا یه وقتی بیام که بتونم با تمرکز و خوب بخونم.

فاطمه جان شما چه مثال بزنی چه نزنی، به شخصه دارم میگم که احتمالش کمه ذهنم جاهای دیگه بره

یعنی شما مثال بزنی شاید فکرم جاهای دیگه بره شاید نره
اما اگر نزنی، همون مساله رو هم حتی شاید خوب یاد نگیرم چه برسه جاهای دیگه ذهنم بخواد تامیم بده

برا همین اگر لطف کنی برا جاهای مختلف مثال بزنی، فکرم بیشتر باز میشه و بهتر چرخ دنده هاش فعال میشه

یادمه اون موقع ک کنکور داشتم، یه دبیر زیست خصوصی داشتم که می اومد خونمون و بهمون درس میداد.
توی کتاب یه چیزی درباره حشرات نوشته بود. خب من هم ذهنم این بود ک حشرات فلان طورن

اما اون استاد حرف خوبی زد، گفت وقتی میگه حشرات، منظورش سوسک و مورچه و....هستش پس اگر توی سوال کنکور گفت مورچه....

خلاصه این حرفش ذهنم رو باز کرد وگرنه اگه مثال نمیزد من همچنان همون چیزی رو میخوندم که توی کتاب نوشته بود

وقتی کتاب هایی میخونم، کتاب هایی که مثال زدن، بهتر مطلبشون رو میفهمم.

یه خوبی دیگه هم که داره، این مثال زدن باعث میشه اون نکته بهتر توی ذهن حک بشه و ادم خاطرش بمونه چون همون موقع تجسمش میکنه.

پاسخ به

کتاب توی کتاب خونه علاقه بچه رو بیشتر می‌کنه الان پسر من کتاب رو بازی نمیدونه و بیشتر وقتش با کتاب م...

راستی از اون کتاب پیشی لطفا عکس بگیر برامون

من از خدامه بتونم جلوش کتاب بخونم اما میاد و میخواد باهاش بازی کنه و احتمال داره کتابم پاره بشه

برادرم پزشکه. یکی از کتاب‌های پزشکیش رو بهش داد. دخترم هم خیلی قشنگ یه برگش رو کند

اکثر کتاب هایی ک دم دستش، کتاب پارچه ای و فومی و چوبی و برگه ضخیمن ک راحت پاره نشن

یکیشون برگه هاش خیلی ضخیم نبود پاره ش کرد. باید چسبش بزنیم

پاسخ به

در مورد این پیام چند نکته جلوی کسی رو نمیگیرم که بهش چیزی بده حتی شکلات به جاش به خود بچم یاد میدم ب...

اسم شوهر منم، محمد مهدیه? و فکر کنم روز نیمه شعبان دنیا اومده بوده. هم اسم پسرت. اگر اسمش محمد مهدی نبود و پسردار میشدم احتمال زیاد اسم پسرم رو میذاشتم محمد مهدی

البته سید مهدی بهش میگیم

یکی از ارزوهای دوران مجردیم این بود ک اسم همسرم محمد باشه. ارزوی ثابتم هم این بود ک همسرم سید باشه. که عروس حضرت زهرا سلام الله علیها بشم. از اینکه یکی رو هم صدا بزنم *سید* خوشم می اومد اما کسی رو نداشتم. از ارزوهام برآورده شد. ??

بگذریم

بنظرت برا شروع چطور با دخترم کار کنم که تشخیص بده هله هوله چیه

راستی یادم رفت بپرسم. دخترم خیلی دوست داره گوشی دستش بگیره و ما بهش نمیدیم و اگر بره برداره میریم ازش میگیریم. اگر موقع خواب باشه و احیانا گوشی بهش داده باشیم(گوشی صفحه خاموش و سر حالت پرواز)، یه جور به سینه ش میچسبونتش و میخوابه انگار عروسکشه?

پاسخ به

و اینم که گفتم از حرفام چیزی متوجه نشدید دقیقا منظورم به همین بود چون ذهنتون روی یه مسیله که فعلا مش...

عزیزم به من خرده نگیر. نمیتونم که یه شبه همه چیز رو جوانب سنجی کنم.
با اینکه دوستام یا خانوادم بهم گفتن باهوشی. جوری ک یه بار دوستم زمان مجردی بنظرم بهم گفت بچه تو انیشتین میشه. اما خب هرکس توی یه چیزی ممکنه فکرش بهتر کار کنه.

خیلی از چیزایی که شما روند زندگیت هست، روند زندگی من نیست و خیلی از چیزهایی که شما بهش فکر کردی رو شاید من بهشون فکر نکرده باشم و شاید خیلی از چیزهایی که شما دربارش مطالعه داشتی رو من دربارش مطالعه نداشتم.

ممنون میشم به جای خرده گرفتن، روند زندگیت رو بهم توضیح و یاد بدی

ببخشید ولی ترجیح میدم سکوت کنم.وقتی روند زندگی من و افکار من و مطالعه من با شما فرق داره و من وقتی توضیح میدم حق ندارم از کسی که براش وقت میزارم و می‌نویسم انتظار داشته باشم در مورد حرفم فکر کنه و خودش دنبال مثال و ....بره حالا هر چقدر طول بکشه ولی خودش بره تا براش ملموس تر بشه که این نه برای من بلکه برای خودش بهتره بهتر میدونم چیزی نگم چون سوالاتت رو خوندم و با این برداشت که کردی هر چی بگم خرده گرفتن نیست راهکار دادنه اما راهکار های من با بقیه فرق داره و به حساب خرده گیری گذاشته میشه چون من به خاطر هر ایراد بچه رفتار پدر مادر رو مشکل میدونم نه خود بچه برعکس بقیه که میگن بچه همینه بچه آیینه رفتار پدرمادر‌شه یعنی هر جور باهاش حرف زدی حرف افتاد همون لحن حرف میزنه هر چی دست بزنی اون دست میزنی به هر چی علاقه نشون بدی یعنی سمتش بری و ببینه سمتش می‌ره و.....

روند زندگی من بسته به همین افکار و ....هست که شما اعتقاد داری برای هر *** فرق داره و کسی حق نداره به *** دیگه با زبون خوب بگه بهتر نیست جای اینکه موقعیتمون رو قبول کنیم بگیم من همینم که هستم برای بهتر شدن تلاش کنیم پس چه دلیلی داره روند این زندگی رو توضیح دادن؟؟؟من اینو متوجه نمیشم که بخوام جوابی بنویسم.ممنون میشم بهم توضیح بدی یعنی چی که یه نفر حق نداره دوستانه از کسی بخواد روی حرفاش بیشتر فکر کنه و خودش به نتایج برسه که اینجوری هم ذهنش بازتر میشه هم موفق تر میشه هیچکسم نگفت یه شبه یعنی من اصلا نمی‌بینم بالا نوشته باشم از امشب اینجوری باشید نوشتم اینو میگم که نوشته های بالام رو با این دید بخونید ‌ این معنیش این نیست که یه شبه اینجوری شو مگه خودم یه شبه اینجوری شدم معنیش اینه این اولین گام باشه برای اینجوری نگاه کردن به متن ها اولین قدم نه تموم قدم ها.اینم یکی از روندهای زندگی من هست که باعث شده اینطوری رفتار کنم اگه این جدایی پذیر از زندگی بقیه هست و بقیه نمیتونن اینجوری بشن پس بقیه مسایل زندگی منم جدایی پذیر هست در حالیکه نیست.

منظور من از تربیت نقطه ای دقیقا همین بود.دوتا دیدگاه توی تربیت هست یه وقتی هست یه نفر میگه بچه سراسر استعداد هست که باید شکوفا بشه حالا توی این مسیر ممکنه مشکلاتی پیش بیاد میشه پیشگیری و حلش کرد یه وقتی یه نفر میگه بچه است دیگه هر کاری ممکنه بکنه عقل نداره فکر و....نداره پس ولش کنم هر وقت به مشکلی خوردم برای اون مشکل خاص راهکار پیدا میکنم.من اسم دومی رو میزارم تربیت نقطه ای و منظورم از این حرف به شما این بود که به جای اینکه دنبال این باشیم بچه اسباب بازی رو آخر شب جمع کنه کاری کنیم که این نظم جزوی از بازی و تو ذهن و فکرش باشه و بعد بازی اینکار انجام بده به جای اینکه هر دقیقه با یه چیز بازی کنه و خسته بشه بازی هاش هدفمند کنه تا بعدم که بزرگ شد از این شاخه به اون شاخه نره و توی یه مسیر قدم برداره .ولی به نظرم زیاد از حد توضیح دادم و اشتباه از من بود که نتونستم متوجه بشم برای شما همین که اسباب بازی آخر شب جمع بشه موفقیت کامل هست باید هدفتون رو وقتی بالاتر پرسیدم واقعی و درست بهم بگید وقتی اهداف بزرگتر میگید باید کار بزرگتری هم انجام بدید تغییرات بزرگتر هم انجام بدید.
برا این هدف که اسباب بازی آخر شب جمع بشه میتونید بازی راه بندازی بشماری از یک تا سه بعد با هم شروع کنید اسباب بازی ها رو تو سبد ریختن یا هر *** زودتر و بیشتر برداشت برنده میشه کم‌کم از این بازی خوشش میاد دیگه باید هر شب بازی جدید بزاری تا جمع بشن

پاسخ به

اتفاقا روی صندلیش که خودش میخوره بنظرم معمولا بیشتر میخوره تا بذارمش روی زمین خودش بهش بدم این که می...

قسمت بعدی رو متوجه نشدم چند تا ایراد اساسی به ذهنم رسید که به دلایلی ترجیح میدم نگم اما بچه تو این سن ناراحتی و خوشحالی مادر رو دلیلشو خودش می‌دونه یعنی فکر کرده چون سیب زمینی ریخته دختر بدیه دیگه نمیخوایش و گریه کردی به این شکلی که میگی خواسته بیاد بغلت که مطمین بشه جایگاه داره هنوز پیشت.و آرامش باباش هم بوده آروم شده زود.
در مورد سفره گفتم ذوق کن چون خوشحالی تو رو دلیلشو خودش می‌دونه باعث میشه هر کاری که تو رو خوشحال می‌کنه جذبش کنه اما برعکسش رو نباید بگی یعنی هیچوقت نگی اینکار کنی مامان ناراحت میشه یا اینکار کنی مامان گربه می‌کنه و....یعنی من این شیوه تربیتی رو قبول ندارم که آرامش روانی بچه بهم بریزه
( منظورم این نیست که شما انجام میدی گفتم این شیوه درست نیست و من قبول ندارم)

پاسخ به

راستی از اون کتاب پیشی لطفا عکس بگیر برامون من از خدامه بتونم جلوش کتاب بخونم اما میاد و میخواد باها...

عکس یادمه تو اون گروه فکر کنم دادم‌
در مورد کتاب هم بالاتر توضیح دادم من کتاب پاره میکرد کاری نداشتم جز اینکه همون چسب بیارم با هم بزنیم و کم کم خودش چسب بیاره حتی کتابهای خودم رو البته کمتر پیش اومد چون خیلی زودتر اجازه گرفتن رو روی کتاب و وسایل خودش و با احترام گذاشتن به خودش یادش دادم یعنی به حکم مادری غذا یا خوراکیشو به بچه دیگه نبخشیدم ازش اجازه گرفتم یا وسایلشو میخواستم بردارم اجازه گرفتم با اینکه اوایل متوجه نبود ولی کم کم متوجه شد و وقتی می‌گفت نه راحت می‌پذیرفتم و گاهی سخت تا دفاع و مخالفت و مراقبت از وسایلش هم یاد بگیره. یا در زدن وقت وارد شدن به اتاقی که هست از بچگی یا در زدن و اجازه گرفتن به اتاقی که همسرم هست و ما می‌خوایم بریم داخلش وقتی توی خودمون نهادینه باشه بچه بدون هیچ تلاشی یاد میگیره

هر *** اینو پخش کنه ما الان اصفهانیم اومدن مسافرا باعث شده مریضی زیاد بشه خب چی میشه یه سال بمونن خونشون یعنی اینقدر خونه موندن به خاطر سلامتی بقیه و خودشون براشون سخته حتما باید مثل گیلان و چند تاشهر دیگه ورودی‌ها بسته بشه که نتونن برن حتما زور باید بالا سر باشه حتی برا سلامتی خودمون