مامانهای زمستان 98

2 عضو

یکی از دوستای زمان مهد من پرو شات بود

1398/09/06 23:33

یادش بخیر

1398/09/06 23:33

اون یکی رو ولی نشیندم

1398/09/06 23:33

?????

1398/09/06 23:33

پاسخ به

یکی از دوستای زمان مهد من پرو شات بود

من تا حالا نشنیده بودم

1398/09/06 23:33

اون زمانم برا ما جالب بود بعد مبهم یادمه می گفتن ایرانی نیس مسیحیه

1398/09/06 23:34

پسرم دست میزد زیر گلوش میگفت درد میکنه بعدم خوابید

1398/09/06 23:35

اعصابم ریخته بهم

1398/09/06 23:36

پاسخ به

پسرم دست میزد زیر گلوش میگفت درد میکنه بعدم خوابید

مواظبش باش و بیشتر مواظب خودت

1398/09/06 23:36

این آنفولانزا جدید علائمش چیه؟

1398/09/06 23:37

همش استرس اونو دارم

1398/09/06 23:38

سلام

1398/09/06 23:56

سلام

1398/09/06 23:57

سلام عزیزم

1398/09/06 23:57

میگم به نظرتون من میتونم یه سفر یه روزه برم؟؟؟

1398/09/06 23:57

ما امشب دعوت بودیم رستوران های اطراف 7 رفتیم 11 و نیم رسیذیم خونه....یعنی خدا بخیر کنه‌....کمرم داره میشکنه

1398/09/06 23:57

پاسخ به

ما امشب دعوت بودیم رستوران های اطراف 7 رفتیم 11 و نیم رسیذیم خونه....یعنی خدا بخیر کنه‌....کمرم داره...

آخی

1398/09/06 23:58

برو استزاحت کن

1398/09/06 23:58

پاسخ به

میگم به نظرتون من میتونم یه سفر یه روزه برم؟؟؟

اگر طولانی تو ماشین نشینی وسطش بتونی استراحت کنی اشکال نداره

1398/09/06 23:58

سه ساعت راهه تا خونه مون. سه ساعت میریم سه ساعت برمیگردیم

1398/09/06 23:59

یه چرخی هم تو شهر میزنیم

1398/09/06 23:59

پاسخ به

برو استزاحت کن

اره دراز کشیدم...یک کم شجاع شدم سونو آخری دیگه جفتم رو نگفت پایینه

1398/09/06 23:59

پاسخ به

اره دراز کشیدم...یک کم شجاع شدم سونو آخری دیگه جفتم رو نگفت پایینه

خدا رو شکر

1398/09/06 23:59

سلام صبح بخیر

1398/09/07 06:53

ما امروز ماشینمون می‌فروشیم پسرام تا یکی دو ساعت داشتن گریه میکردن براش

1398/09/07 06:53