شوهرم اومده میگه چه مادری هستی دلت میاد بچه دو ماهه رو بدی بره اینقدر گفت عذاب وجدان گرفتم به دوستم گفتم نه بزار یه روز دیگه شوهرم گفت اره بابا نگران میشم رفت بخوابه گفتم آقای نگران امشب پس تو بگیر من میرم میخوابم صبحش میگفت کاش داده بودی میگرفت دوستت استراحت کرده بودیما?
1398/10/30 10:36