بعد باباش زنگ زد به شوهرم که مادریم میآییم اونجا مامانمم اومده بود منو ببره خونشوندید حالم خوب نیست خلاصه تلپ شدن اومدن شروع کرد به جیغ داد کردن که چرا آنقدر راه میری بشین رو پات ابرو مارو نبری اون بچمه آنقدر جوش غصه نده هزارتا کسشعر دیگه سگ پدر
1398/11/13 00:21