من مادرم خودم اونقدر درک دارم چیکار بکنم چیکار نکنم
1398/11/13 06:18
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
بعد یکم باشوهرم بحثم شد بعداظهری بعدش دل درد و کمردرد شدید گرفتم اینام که بنایی دارن با همین حال من ...
ای بابا
چطور دلشون میاد دل یه زن باردار و بشکنن و ناراحتش کنن...
1398/11/16 21:38
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
بعد باباش زنگ زد به شوهرم که مادریم میآییم اونجا مامانمم اومده بود منو ببره خونشوندید حالم خوب نیست...
الهی بمیرم برات...
جوش نزنی هااا
برای بچت سمه
1398/11/16 21:39
//= $member_avatar ?>
سر زایمانت برای همه دعا کن...
دعا کن هر مادرشوهر و پدر شوهری که خورده شیشه دارن ب راه راست هدایت بشن...الهی امین?
1398/11/16 21:41
//= $member_avatar ?>
بخدا ینی اونقدر توی این یکماه که حامله بودم و بچم بدنیا اومد و الان 16 روزشه عذاب کشیدم که نگو...
پارسال مامانم سکته کرد اینقدر اذیت نشدم
اما توی این یکماه...یه چشمم اشک بود یه چشمم خون...هر روزم شیر جوش میدم ب دختر بدبختم??