یه لحظه خشکش زد

گفتم بده من فشارش میدم میره

وقتی رفت یه نفس راحت کشید

خب

???

ای جان???

دیگه خیالش جمع جمع شده بوده

ولی خوب من از یک ماه قبل هی خواهرمو برمی داشتم می رفتم دم طلا فروشیا الکی می گفتم پول جمع کردم میخوام طلا بخرم

که بعد که احمد اقا برام طلا خرید بتونم استفاده کنم کسی شک نکنه

راستی چی شد بابات راضی شد مهدیه؟

پاسخ به

که بعد که احمد اقا برام طلا خرید بتونم استفاده کنم کسی شک نکنه

آره آفرین

خودم گفتم بابا کاریه که اول و اخرش باید انجام بدی . من دوستش دارم . بزار کنارش خوش باشم هیچ انتظاری هم ندارم فقط بیا محضر یه امضا بده برو

?

بابامم دید کار از کار گذشته و دختره بدجور عاشقه

برام یه عقد مفصل گرفت شام و جاز موزیک و فیلمبردار و سفره عقد انچنانی و غذا انچنانی و بالاخره ???

خوشحالم به اون چیزی که میخواسی رسیدی عشقم

پاسخ به

برام یه عقد مفصل گرفت شام و جاز موزیک و فیلمبردار و سفره عقد انچنانی و غذا انچنانی و بالاخره ???

ای جان دلم

میدونی خوشحالم بین عشق و پول عشقمو انتخاب کردم . چون یه خواستگار سمج پولدار داشتم بابام به احمد اقا رضایت نمیداد

الان شاید مالی برام سخت بگذره اما روحی وابسته ام به شوهرم

همینکه شادی کنارش
همینکه حتی اسمشونم با ذوق میبری خوبه

خدا عزیزهای همه رو حفظ کنه عزیزهای منم حفظ کنه

پاسخ به

الان شاید مالی برام سخت بگذره اما روحی وابسته ام به شوهرم

منم خیلی وابستش هستم حتی اگه باهش قهر کنم اصلا طرفش نمیرم تا خودش بیاد ولی دلم خدایی پر میزنه هی برم بوسش کنم

پاسخ به

خدا عزیزهای همه رو حفظ کنه عزیزهای منم حفظ کنه

انشالله عزیزم

پاسخ به

منم خیلی وابستش هستم حتی اگه باهش قهر کنم اصلا طرفش نمیرم تا خودش بیاد ولی دلم خدایی پر میزنه هی برم...

وقتی ازش در اوج عصبانیتم به خودم میگم مهدیه تصور کن یک دقیقه احمد اقا تو زندگیت نباشه . بغضم می گیره اروم میشم اشتی میکنم

این روزا که از در میاد تو هی بغلش میکنم بوسش میکنم میگه نکن دختر بزار دست و صورتم بشورن بعد کرونا اومده
میگم من اصلا کرونا اینا حالیم نیست