پاسخ به

چن سالته

25

نترس بزرگ میشن روزیشون دست خداست

پاسخ به

نترس بزرگ میشن روزیشون دست خداست

مغزم قبول نمیکنه

نمی‌فهمم چجوری بگم

انشا الله بدنیا بیان بهترمیشی

تو تصوراتم فقط میتونم یه دختر کوچولو تصور کنم

پاسخ به

استرس وسواس فکری

افکار منفی تو چی بود؟

پاسخ به

نترس بزرگ میشن روزیشون دست خداست

اره روزی هر انسانی دست خداست

وقتی نازشون میکنم فقط میتونم یکیو ناز کنم اصلا مغزم ذهنم دوتا رو قبول نمیکنه منم عذاب وجدان میگیرم

پاسخ به

خودت خواهر داری خواهرواقعا عالیه دلسوزومهربون

آره واقعا

پاسخ به

دیگران بشینن زیرپای شوهرم اونم دیگه من وبچه هامودوست نداشته باشه ومنم به سختی های بزرگ کردنش فکرمیکر...

کاش مال منم اینطور بود

پاسخ به

دیگران بشینن زیرپای شوهرم اونم دیگه من وبچه هامودوست نداشته باشه ومنم به سختی های بزرگ کردنش فکرمیکر...

شوهرتم میگع چرا دختر شده؟

بخداافکارهممون چرت ولی مریض شدیم

پاسخ به

بخداافکارهممون چرت ولی مریض شدیم

منکه کلا خودم مریض کردم

پاسخ به

یبار عمه ش گفت کاش پسرمیشد اینم گفت من شانس ندارم پسربشه من سرهمون خیلی استرس گرفتم

غلط کرد عمش ک نظر داد

پاسخ به

یبار عمه ش گفت کاش پسرمیشد اینم گفت من شانس ندارم پسربشه من سرهمون خیلی استرس گرفتم

به عمش میگفتی یعنی شما که خودت زنی از مردها ارزشت رو کمتر میبینی؟

من مامانم یبار گف چرا ما پسر نمیتونیم بیاریم الان همه میگن اینم مثل مادرش دختر زاس منم گفتم اولا اینکه زندگی من جداس من مسول پسر نداشته ی تو نیستم‌ بعدم اینکه یادت باشه این دختر زا بودن رو اولین نفر خودت گفتی پس انتظار از مردم دیگه نداشته باش

پاسخ به

دیگه چون تک فرزنده همه جا درموردش حرف میزنن منم حالم بدمیشه میگن اگه پسربودفلان بهمان?

مادرشوهرت چرا بچه نیاورده

پاسخ به

دیگه چون تک فرزنده همه جا درموردش حرف میزنن منم حالم بدمیشه میگن اگه پسربودفلان بهمان?

بیخود کردن، جوابشون رو بده، نذار ارزش بچه هات رو بیارن پایین با این حرفا

عزیزم توهم مسئول کم کاری مادرشوهرت نیستی

من که زورم نمیرسه واگذارشون کردم بخدا

میخواست خودش بچه بیشتر میاورد

پاسخ به

مادرشوهرت چرا بچه نیاورده

بچه دارنشدن

پاسخ به

بچه دارنشدن

دیگه اون مشکل خودشونه

میرفتن دوا درمون میکردن