The chronograph is started when the event is seen and stopped when it is heard. The chronograph seconds hand indicates the distance from the event on the telemetric scale. Telemeter: on account of most replica watches using a telemeter scale, best rolex replica Three different views from three different continents on the finalists in the Chronograph category at this years Grand Prix d . Audemars Piguet Replica Uk omegasphereco uk.

روزانه های آرمین

7 عضو

اونقدر شیطنت میکنم . برای خودم همه جا میگردم دیگه. زیر مبل وسط مبل ها. همه جا سرک می کشم

1399/08/04 18:28

دیشب اصلا خوابم نمی اومد. مامان بابا به زور میخواستن منو بخوابونن ولی زوری نبود که خوابم نمی اومد. مامانم چند بار سرم داد زد من کمی ترسیدم ولی خوابم نیومد???. بابا هم بغلم کرد ولی باز نشد. 2 ساعت طول کشید تا خوابیدم.

1399/08/07 17:24

الان دیگه یاد گرفتم دست دست کنم. میتونم کلی به تنهایی بازی کنم. از لبه مبل گرفته و به همه جا سر بکشم. هنوز یاد نگرفتم به تنهایی بایستم ولی یواش یواش اونم یاد میگیرم. مامان بابام هی به هم میگن چقدر بزرگ شده. اره دیگه من اون نی نی کوچولو نیستم برای خودم شخصیت پیدا کردم و کارهای مخصوص خودمو انجام میدم?

1399/09/07 16:44

دارم یواش یواش بزرگ میشم. کلی چیزهای خوب یادگرفتم. بای بای میکنم. پشت سر بابام گریه میکنم???. به چشمهای مامانم دست میزنم. همه ی کابینت ها سر زدم و رسیدگی میکنم.
دوس دارم همش تو بغل مامانم باشم ولی مامانم میگه خسته میشم زود می ذاره زمین. ??? وقتهایی که به تنهایی بازی میکنم مامانم خوشحال میشه. زنبورمو روشن میکنه میگه برو با اون بازی کن ولی من دلم میخواد با مامانم بازی کنم??

1399/10/15 20:27

الان یه شیرخوار 11 ماهه هستم. نمیتونم حرف بزنم صدا درمیارما ولی حرف زدن بلد نیستم. برای راه رفتن از مبل ها کمک میگیرم. مامانم هر چی میگه میفهمم. حافظه ام خوب شده و همه چی یادم می مونه.???

1399/10/17 20:57

هورااا یکساله شدم. مامان بابام همش میگن چقدر بزرگ شدی??

1399/11/16 20:48

از یک سالگی مامانم از غذای خودشون میده. غذاشان خوشمزه هستا. کمی نق نقو شدم . دوس دارم مامانم همش بغلم کنه به این میگن اضطراب جدایی. ??

1399/11/16 20:52

الان دیگه خودم به تنهایی میتونم راه برم. بدون کمک مامان بابام. دیروز هم با مامانم رفتیم بیرون. کفش پام کرده بودم و خودم به تنهایی راه میرفتم. دفتر بابام رفته بودیم. شبها هنوز نمیتونم راحت بخوابم. مامانم از دستم شاکیه???. ولی خوب دست خودم نیست که. غذا خوردنم بد نیست. مامانم هر چی میپزه تقریبا میخورم???

1399/11/30 11:51