بابام قبل ظهر زنگ زد گفت مامانت واسم ناهار نزاشته رفته بیرون منم ب شوهرم گفتم رفت از بغل خونه بابام اینا غذاباحساب خودش گرفت فقط چون نیم ساعت بعدش حاضرمیشدمنتظرنموند که غذاروبگیره ببره بده بهش بهم زنگ زد گفت نیم ساعت دیگه ب بابات بگو بره غذاروبگیره
منم زنگ زدم که ساعت 1:10 برو غذاروبگیر حساب کرده فقط بگیر ناهار گشنه نمونی گفت نمیخوام انقد اصرار کردم گفت باشه الان شوهرم رفته سرکار ازآشپزخونه انقد زنگ زدن که کسی نیومدغذاروببره اونم برداشت
الانم داغ کرد که دیگه حق نداری جواب تلفنشونوبدی و اونجا بری
1399/03/10 16:55