قضیه از اونجا شروع میشه
که من رفتم خونه پدر شوهرم بعد پدر. شوهرم به شوهرم گفت چرا کله پسرت خرابه شبیه طایفه زنت شده بعد هرهرهر خندید
من احترام نگهداشتم چیزی نگفتم .
بعد ی مدت دوباره رفتیم خونشون گفت من از اول میدونستم قصابا مال پولشون حرامه حرام(در حالی که پدر بزرگ و دایی من قصابن)
بازم چیزی نگفتم سکوت کردم احترام نگهداشتم .بعد من دوساله ارتودنسی کردم .
مادر شوهرم ی دف بحث ارتودنسی شد جلو خواهر زاده های خودش گفت کسی ارتودنسی کنه دندانش بلع(یعنی کج کوله)گفت ما به اینا میگیم دندان بلع
بعد شروع کرد خندیدن .باز چیزی نگفتم سکوت کردم
بعدش اومدم خونه به شوهرم گلایه کردم
گفتم من توهین کردم من چیزی گفتم که آنقدر خونوادت توهین میکنن .
شوهرم ی روز غروب رفته بود خونه مادرش که چرا به زنم توهین کردید
زنم احترام نگه میداره چیزی نمیگه که حرمت شکسته نشه
اما تو بابا اصلا بهش احترام نمیذارید .مادرش برگشته دعوا راه انداخته با شوهرم که مام از زنت ناراحتیم،
چرا من رفتم ی مراسمی زن دایی زنتو دیدم بهش تسلیت مرگ پدرش گفتم من تحویل نگرفته ،
دو سه تا گلایه این شکلی دیگه گفته بود ،
در حالیکه این گلایه قبلاً به من گفت
منم گفتم زن دایی من اخلاقش اینطوریه کلا اینطور شخصیتی داره
اگه فکر میکنی بهت توهین شده من معذرت میخوام ،
بخدا خودم عذر خواهی کردم ،
بعد گفته چرا سر هفته برا بچتون گرفتید زنت کل گوشت گوسفند برده خونه مادرش واسه فامیلاش در حالیکه دعوتی ما 32نفر بودن
اونا ده نفر ،
بعد اون روز که شوهرم گلایه من گفت تو ی گروه خونوادگیشون بود که من بودم شوهرم مادر پدرش و برادراش فورا پدرش لفت داد
مادرش برگشت عکس توهین تیکه گذاشت رو پروفایل
دیگه اصلا تو اون گروه نمیان . الان چهار هفته س خونشون نرفتیم ,
الان شوهرم میخواد برم خونه باباش
در حالیکه بهم توهین شده
واقعا من بی ادبی نکردم اگه ناراحتشون کردم عذر خواهی کردم
الان چیکار کنم به نظر شما؟ شوهرم میگه بیا خودت رو در رو گلایه بگو اگه گفتن تو اونا ناراحت کردی بگو عذر خواهی کردم
چیکار کنم ؟
1399/04/17 22:16