معنای زندگی

507 عضو

شوهرمم دو روزه اینجوره

1401/08/30 21:41

پاسخ به

ی تیکه ماهه ببینی عاشقش میشی

شماهم دوستان اگ مایلید عکساتون بدین بیشتر باهم اشنا شیم

1401/08/30 22:23

پاسخ به

من هیچ کاری نکردم فقط خندم گرفت برا آویزون بودن زنه

خیلی زمونه بدیه خیلی خیلی فقط فقط خدا رحم کنه ب من

1401/09/01 01:52

پاسخ به

ببین شوهر من اصلا بی محبت نیستا ک بگم از بچه بدش میاد برا من عروسک میخره پاستیل میخره لاک همه کارای ...

بهتر??

1401/09/01 02:40

پاسخ به

من مامانم اینجوریه یعنی کافیه یه کاری کنه بعد پسرم سرفه کنه میگه وای نکنه من اینکارو کردم اینجوری شد...

آخه سرش درد گرفت با خودم گفتم لعنت بهت چرا همون ی ثانیه غافل شدی

1401/09/01 02:55

پاسخ به

اوف اینقدر زیادن

آخه می‌دونی برای هیچی تلاش نکردن ن برای زندگی که می‌خوان نه برای مردی که دوست دارن تو زندگی شون باشه با جلف بازی و عشوه و رفتارهای زشت می‌خوان یه زندگی و یه جا تصاحب کنن،اگه شوهری تحت تأثیر همچین زنی قراربگیره ،اون شوهره تو ذهنتون مرده تصورکنید

1401/09/01 12:52

اره

1401/09/01 17:07

ولش دو روز دنیا

1401/09/02 01:09

پاسخ به

سلام یه چیزی بگم دلخور نمیشین

من خودم یک خانومم
یه دوره ی قهر و تا پای طلاق رفتنم داشتم
جداازاون یک انسانم وباخصلت ها و ویژگی های ک هر انسانی داره
ازتون میخوام یک دیقه با خودتون رو راست باشین
دیروز خواستم اینو بگم ک ما آدما هیچ وقت دوست نداریم خودمون رو بد جلوه بدیم و کسی از بدبختیش میگه سعی داریم ازاون بدبخت ترخودمون رو نشکن بدیم و برعکس میون افرادی ک از خوشبختی میگن سعی داریم سرتر نشون بدیم
این تو موردی مثل جدایی هم هست
زنه سعی داره هرچی بدی دیده ازشوهرش جاربزنه تا بگه بله من عیبی نداشتم وواسه همین میخوام جدابشم ازاون طرف مرد هم همین عکس العمل روداره
ازتون خواهش میکنم وقتی میدونیم همچین خصلتی هست یک طرفه ب قاضی نرید ووقتی من نوعی رو میخوایید راهنمایی کنید یک لحظه تو جایگاه من خودتون رو تصورکنید واخلاق های بدوخوبتون رو درنظر بگیرید

1401/09/03 10:01

ولی من دیگه پیششون خودموازارزش نمیندازم

1401/09/03 12:06

منم درحال اصلاح خودمم

1401/09/03 12:33

برم یه قیافه هایی میگیره که نگوسلامم به زورمیده

1401/09/03 12:36

پاسخ به

جدی چجوریه

انتظارداره من چون نزدیکشم کاراشوبکنم

1401/09/03 12:51

پاسخ به

ارع دیگه

همون بهش چیزمیزمیده

1401/09/03 13:02

پاسخ به

خو بگو دستش درد نکنه خدا خیرش بده اتفاقا دعاش میکنم میگم من با بچه نمیرسم خدا خیرش بده کمک حال شماس

مادرشچوهرم حرف حالیش نیس بگم میگه ربطی نداره به بچه

1401/09/03 13:53

ریحانه تو زود بچه دار شدی وقتی دیدی که زندگیت اینجوریه خودت نمیتونی از پس یه سری کارای خونه بر بیایی نباید فعلا بچه دار میشدی بعدشم 1 سال وقت داشتی یاد بگیری برا اشپزی و یسری کارای دیگه فکر میکنم خودتم انگیزه ای نداری چون از بس تحقیرت کردن توام اعتماد بنفستو از دست دادی و عادت شده یه ترسی تو دلت افتاده به خودت تلقین کردی که نمیتونی و دست پاچلفتی هستی محکم باش نزار اینقدر تو روت ‌تحقیرت کنن

1401/09/03 18:42

اگه شوهرش پشتش بود ریحانه خیلی زود خودشو جمع جور میکرد

1401/09/03 18:45

پاسخ به

تو سختیت چیه آشپزی فقط

اگه فقط اشپزیه که تو همین گروه یه تایم میزاریم و یسری موارد رو بهش یاد میدیم

1401/09/03 18:51

معمولا بعضی افراد از تو مجردیم مشخصه که هوس بازن

1401/09/03 19:01

پاسخ به

ببین بعضیا براشون ابرو خیلی مهمه براشون همون 1 دونه دوست دخترم ک تو مجردی دارن یواش یواش میرن میان ک...

تو مجردیو میگم

1401/09/03 19:10

پاسخ به

چلم کرد نمیدونم ک چی تو سرشه

ولش پیامارو جواب نده

1401/09/03 22:13

بعضی خصوصیات اخلاقی ژنتیکیه ولی قابل تغییر هم هست.انیشتین با اون همه قدرت علمی و سرشناس بودن خجالتی و کمرو بود. البته خجالتی بودن با کمبود اعتمادبنفس فرق داره و ممکنه ما اشتباه بگیریم

1401/09/03 23:24

شماکارخودت روانجام بده ودرراه درستی که پیش گرفتی محکم قدم بردار، اینی که دیگران چطوری رفتارمیکنن اصلامهم نیست وبه خودشون مربوطه مگه مانیازی به رفتاردیگران داریم برای تأیید؟ نه معلومه که نداریم. ازهیچ کسی غیرازخودت هرگزهیچ توقعی نداشته باش تاهرگزکسی نتونه روت کنترلی داشته باشه. اگررفتارشون درست بودکه خوش به حالشون که فهمیده هستنداگرنه هم که به مامربوط نیست. پس کلابهتره انرژی برای ارزیابی رفتاردیگران نذاریم وتمام تمرکزمون روی خودمون باشه ریحانه برات مهم نباشه حرفهای دیگران فقط روی خودت کار کن خودتو دوست داشته باش تا دیگرانم بهت احترام بزارن کتاب بخون کلاس برو آراسته باش سعی کن مهارتهای خانه داری رو یاد بگیری کاره سختی نیست الان که دیگه تکنولوژی اینقدر پیشرفت کرده این همه گروهای آشپزی ترفندهای خانه داری بچه داری شوهر داری فقط کافیه که به خودت اعتماد کنی . من دیگه حرفی ندارم

1401/09/03 23:33

میتی کومان اومد

1401/09/04 00:58

پاسخ به

خوب شد قبول نکردم اومدیو میبردن ک برگردم زجرم بدن

عزیزم نمی دونم چطور از پدر همچون دختر خرابی توقع بزرگی و غیرت داری!!
اون اگه شرف داشت نمیزاشت دخترش خراب دست مردم باشه
چرا می ترسی ؟ یا از اول اسمش رو نمیاوردی یا آنقدر ضعف نشانش نده و میرفتی شکایت
اینجوری فقط خودتو گرفتار چهار تا آدم عوضی کردی همین

1401/09/04 02:17