معنای زندگی

507 عضو

پاسخ به

اینم دقیق نمیشه گفت هر کی خوبه حتما عروس خوب نسیبش میشه اما قطعا خدا جواب کارهای مثبتمون رو میده اول...

ارع توخیلی وقتاجواب خوبیمومیگیرم ازخدا

1401/09/06 10:36

حرصتو درمیاره اونوقت توچت فحشش میدی محکوم‌میشی

1401/09/06 11:06

اولی که زنگ زدم گفت تو قرآن آدم سبک مغز عصبی و .. آمده که همش اذیت می‌کنه میزنن و میخواد طرف مقابلش ساکت بمونه. دست خودش نیست و بعدش یادش می‌ره کارهاش چون خیلی خیلی دعا و جادو داره

1401/09/06 11:11

پاسخ به

به من گفت شوهرت سه تا برادرن که فقط دوتاشون ارث و میراث رسیده بهشون و به یکی یا نرسیده یا کم رسیده. ...

بعد قبل اینکه بگم اون یکی شوهرمه گفت همون یکی رو هم طلسم و دعا کردن که کلا به حرف خانواده و پدر و مادر و طایفه خودش باشه و اونا الویت باشن و براشون خرج کنه. بعد آخرش گفتم اون یکی شوهر اسکل خودمه

1401/09/06 11:19

پاسخ به

چی ازت پرسید؟

اسم خودم و مادرم. من گفتم کامل می‌خوام گفت پس اسم شوهرت و مادرش هم بگو. فقط همین چیزی دیگه نپرسید. حتی به من گفت تو اتاقت سرکار 8 نفرنزدیکت می‌شینن. 7 تا سگ هم الان دور و برت هست. گفتم آره سگای شرکتن

1401/09/06 11:22

حرج میکنه یا خسیسه

1401/09/06 12:14

کاش میومد میرفتین پیش یه مشاوره کار بلد

1401/09/06 12:17

پاسخ به

ن راسه

اصلا راستم بگه به تو همون دقه رفتی به شوهرت گفتی حالا برا این حرف وقت زیاده بود بعدنم میتونستی بگی

1401/09/06 12:26

داداش بزرگم هی زنگ میزنه میگه برو درخواست طلاق بده.
گفتم نمی‌رم.گفت بچه اتم فراموش کن طلاق بگیر تا جوانی
گفتم کاری نداشته باش

1401/09/06 13:25

خا بریت بزنگید هی بیایین تعریف کنید ببینم این یارو چکارس

1401/09/06 13:36

به من گفته دعا که گرفتی اثر نکرده دست دعانویست خوب نبوده. گفتم آره دیوث روز قمر در عقرب برام دعا زد

1401/09/06 13:39

پاسخ به

ولی برای شوهرم گفت طرف خودشون خیلی بهتون دعامیکنن شوهرت میخواسته باداداشش شریک بشه زنش این کارو کرده...

طرف شوهر منم خیلی دعا میکنن بهمون

1401/09/06 13:55

شوهرم رفته خونه مادرش

1401/09/06 14:06

پاسخ به

ول کن ادامه نده برو دخترتوبیار

کجا برم. خونشون ته روستاهای استان من اصلا بلد نیستم اونجارو. یه ساعت راهه

1401/09/06 14:07

پاسخ به

گفت اینجور آدما همین مدل میمونن

من با همه ی دوستان چه اونهایی که با طلاق موافقن چه اونهایی که با آشتی تا قدری موافقم
نمی تونم انتخاب کنم اما هر *** نظری داره و نظرش رو با توجه به زندگی خودش روحیات خودش و احساسات خودش می ده اونهایی که می گن طلاق دو دسته اند:1 زنهایی که بی نهایت عاشق شوهرشون هستند و در هیچ شرایطی خیانت رو نمی پذیرند حتی اگه 100 در 100 هم خودشون مقصر باشن 2 زنهایی که عشق آتشینی به شوهرشون ندارن فقط به عنوان یک همسر و پدر بچه هاشون شوهرشون رو دوست دارن و زندگی خوبی دارن و خیانت مرد براشون مثل یه شوک بوده و دچار سردرگمی شدن و به خاطر روزها و شب هایی که فکر می کردن شوهرشون به فکر زن و بچه خودش هست و داره برای رفاه بیشتر اونها سخت کار می کنه با یه زن دیگه بوده و فکر اینکه چقدر ساده بودن اونهارو آزار میده و اما اونهایی که به آشتی و فرصت دوباره معتقدند سه دسته هستند 1 زن هایی که هیچ راه برگشتی ندارن نه خانواده ای نه پولی نه در آمدی و از اسم طلاق میترسن و پشتوانه و حامی ندارن و خودشون رو به سوختن و ساختن به خاطر مادر بودن محکوم می کنن 2زن هایی که فلسفی فکر می کنند و تصورشون بر این هست که می شه حرف زد می شه حل کرد می شه ادامه داد زندگی ارزش از هم پاشیدن خانواده رو نداره بچه ها گناه دارن 3زن هایی که هرگز خودشون رو جای شما نمی ذارن و فقط می گن که گفته باشن حالا خودت ببین خودت از کدوم دسته ای ببین اگه شوهرت حاضره باهات راه بیاد خودشو تغیر بده هرچند که سخته باهاش راه بیا

1401/09/06 14:40

بعدشم من حتی به مینو هم درباره جزییات نگفته بودم حتی به هیچکی ولی رجبی به من گفت یه خونه کوچیک دارید که توش نهال انگوره گفتم نه آپارتمانی. الان آمدنی دیدم راست میگه دقیقا جلو پنجره خونه ام تو باغچه نهال انگور هست من هیچ وقت دقت نکرده بودم.

1401/09/06 14:44

پاسخ به

درمورد زندگیم که تا الان چطوری بوده و چندماه آینده که تصمیماتت به چه نتیجه ای میرسه

به من درمورداینده نگفت

1401/09/06 14:51

پاسخ به

همیشه کار هست سخت نگیر اصلا

اخه ادم خسته میشه

1401/09/06 14:52

حتی نمیزاره با بچه حرف بزنم. میگه شکایتت ادامه بده

1401/09/06 15:25

اون پولی ک میخاذ بده

1401/09/06 18:46

عالی

1401/09/06 19:14

پاسخ به

نه خواهرمنم بدجورویارداره هیچی نمیخوره همش بالا میاره بچش پسره?

اخه این ویارش زودشروع شده، بخاطرزیادبودن ویارش نگفتم

1401/09/06 19:22

من انقدکتاب دانلودکردم نمیخونم?

1401/09/06 19:25

پاسخ به

خوب اعتماد به نفسمو چطوری بدست بیارم اینقد زدن توسرم خودمم باورم شده دست وپاچلفتیم

کتاب بخون ،کتاب خوب خودشناسی 
توی اجتماع باش
فعالیت های خاص داشته باش مثلا هنری فرهنگی هرچیزی توی اجتماع باشی و افراد در ارتباط
پادکست هایی با موضوع اعتماد ب نفس گوش بده.
از ادمای سمی هم فاصله بگیر

1401/09/06 20:13

پاسخ به

میگفت برسم بهت بغلت کنم بوست کنم محکم فشارت بدم

الان این حرفا رو میزنه

1401/09/06 21:55