😜باجنبه ها😜

1 عضو

سومین روزه روزه ام ?

1399/12/06 13:10

?عزیزم انشالله حامله میشی قدمش خیرباشه پسرتم هنوکوچیکه بزرگ بشه میفهمه اون وقت ایقدداداشش دوستداره الان من همش جنگن بخداهرساعت داداشش خفه میکنن

1399/12/06 13:10

پاسخ به

سومین روزه روزه ام ?

قبول باشه

1399/12/06 13:10

پاسخ به

سومین روزه روزه ام ?

قبول باشه

1399/12/06 13:11

دعا میکنم برات،میدونم لایق نیستم ولی کاریه خیلی ریز که از دستم برمیاد

1399/12/06 13:11

پاسخ به

قبول باشه

?

1399/12/06 13:11

پاسخ به

قبول باشه

?

1399/12/06 13:11

پاسخ به

?عزیزم انشالله حامله میشی قدمش خیرباشه پسرتم هنوکوچیکه بزرگ بشه میفهمه اون وقت ایقدداداشش دوستداره ...

دو تا پسر همیشه اون جوری میشه به سن نیس

1399/12/06 13:11

ایقددعوامیکننن که نگو

1399/12/06 13:12

پاسخ به

?عزیزم انشالله حامله میشی قدمش خیرباشه پسرتم هنوکوچیکه بزرگ بشه میفهمه اون وقت ایقدداداشش دوستداره ...

انشالله .خداکنه تادوسال دیگه بشم حامله تااون موقع چهارسالش میشه میفهمه دیگه

1399/12/06 13:12

زهرازیرشکممم ایقددردمیکنه مثل پریودی دردش

1399/12/06 13:12

عاطی اگه نمیگفتی به شوهرت فردا میتونستی کادو مرد بهش بدی????

1399/12/06 13:12

پاسخ به

دعا میکنم برات،میدونم لایق نیستم ولی کاریه خیلی ریز که از دستم برمیاد

فدات بشم ممنونم جیگر ??

1399/12/06 13:12

پاسخ به

زهرازیرشکممم ایقددردمیکنه مثل پریودی دردش

آره منم اونطوری بودم یه مدت مثل درد پریودی میشی،من دوماه اون جوری میشدم موعدش

1399/12/06 13:13

پاسخ به

فدات بشم ممنونم جیگر ??

???نشی قربونت

1399/12/06 13:13

پاسخ به

عاطی اگه نمیگفتی به شوهرت فردا میتونستی کادو مرد بهش بدی????

خودش هم نخواسته خیلی اذیته میگه فعلازوده کاش اینابزرگ میشدن والی کارش نداشتم بزاربدنیابیاد

1399/12/06 13:13

پاسخ به

خودش هم نخواسته خیلی اذیته میگه فعلازوده کاش اینابزرگ میشدن والی کارش نداشتم بزاربدنیابیاد

بگو نمیخواستی چرا ریختی تو پس مرتیکه نکنه من کردم?

1399/12/06 13:14

میگم نکنه اززعفرون

1399/12/06 13:14

شوهر من یادش بخیر خیلی هم خوشحال بود چشاش می خندید از حرکاتش شادی می بارید،از ترس من نمیتونست بگه?

1399/12/06 13:15

پاسخ به

میگم نکنه اززعفرون

نه بنظرم

1399/12/06 13:15

من چند روز درد داشتم فکر میکردم میخوام پریود شم

1399/12/06 13:15

پاسخ به

شوهر من یادش بخیر خیلی هم خوشحال بود چشاش می خندید از حرکاتش شادی می بارید،از ترس من نمیتونست بگه?

لابدترس تودلش گذاشتی

1399/12/06 13:15

ماه بعدشم همون طور

1399/12/06 13:15

پاسخ به

لابدترس تودلش گذاشتی

آره،بابا فیلم بسازن ازم??صبحش دو روز از موعدم گذشته بود گفتم باید الان تست بخری بیاری تست رو آورد داد رفت،تست رو زدم دیدم خط پر شد،گریه محکم شروع کردم زنگ زدم بهش گفتم مثبت شد تو کردی فلان،بیاااااااا اومد انقدر سرمو دیوار زذم دستمو گریه کردم چرخیدم دور خونه داشتم میمردم جیغ و داد که تو کردی من بچمو چه کنم تنهاییمو تازه میخواستم راحت شم،اونم دراز کشیده بود انقدر گفتم تا گفت یچیزی بهت میگما دیگه اتیشی شدم انقدر داد زدم سرش خفه شد?

1399/12/06 13:18

گفتم بردیم دکتر رفتم مثبت شد باز اومدم بهش گفتم سقط میکنم مسخرم کرد،گفتم میبینی فقط میخواستم مخالفت کنه سرشو بکنم وگرنه اهل سقط نبودم همون یبار زبونم آوردم

1399/12/06 13:19