0 عضو
خو
خونه بغلیه ماهم فامیل شوهرم میشینه ک دعا نویسه
بعد اون موکل داره نمیدونم میدونی یعنی چی یا ن همون جن
آره این مولوی هم داشت
بعد شوهرم رفته بود با دوستاش چن تا خونه اونور تر قلیون بکشن مادرشوهرمم خونه خواب بود مام سرمون تو گوشی بود
بعد یهو من چشمم افتا ب اسمون دیدم از بالای درمون سه تا چیز سفید یکش وسط بود دوتای دیگشم بعلاش اینا رد شدن رفتن
من اولش فک کردم ب چشمم اومده
بعد یهو پسر عموم اسمش امیره گف شقایق دیدی
گفتم چیرو نگو اونم دیدش
بعد چشممون ب بالای در بود دیدیم یا خدا دوباره رد شدن رفتن سمت خونه همون دعا نویسه
منو این ی جیغی کشیدیمو بدو بدو رفتیم سمت خونه
خوب
رفتیم تو اتاق و درو بستیمو زنگ زدم ب شوهرم
حالا جن های همین مرده بوده؟
مولویه
اینا رو واقعی میگین????
اره موکلاش بودن شوهرم رفت خونش گف بابا اینا چی بودن گفت من داشتم برا یکی دعا مینوشتم براهمین اینطوری شده
آره بخدا واقعیه
بعد فرداش مادرشوهرم اینا رفتن شهرو من و شوهرمم قرار شد دوسه روز دیگ برگردیم
شوهرم رفته بود بیرون منم شام میزاشتم
اره موکلاش بودن شوهرم رفت خونش گف بابا اینا چی بودن گفت من داشتم برا یکی دعا مینوشتم براهمین اینطوری...
این آقاهه هم قشنگ اسماشون رو صدا مید و میگفت بیاین شمارو احضار میکنم
دیدم یکی هی صدام میکنه هی صدام میکنه
پیام
nini.plus/nafasia
برای ارسال پیام به این گروه باید ابتدا اپلیکیشن نی نی پلاس را دانلود نمایید.
این بخش در حال طراحی می باشد