خانمااااااااننننهه

1 عضو

پاسخ به

شوهرم می‌گفت وای ب حالت ب مامانت اینا بگی چیزی بخرن

شوهر منم همینو میگفت
ولی مامانم کار خودش رو کرد?

1399/07/29 16:34

پاسخ به

خونواده شوهرمم اصلا اهل دخالت نیستن

مادرشوهر من کل طایفه اش رو ریخت خونه ام جهیزیه ام رو ببینن درحالی که من بهش میگفتم هیشکی نیاد سر این موضوع یه داستانی شد خیلی گریه کردم

1399/07/29 16:35

پاسخ به

شوهر منم همینو میگفت ولی مامانم کار خودش رو کرد?

منم مامانم اصلا گوش نمی‌داد ? الآنم برای دومی هم هی میگه اینو می‌خوام بخرم اونو می‌خوام بخرم
هی میگم مامان نمی‌خواد میگه تو دخالت نکن ?

1399/07/29 16:35

مامان منم میگه به تو چه
برا نوه خودمونه ?

1399/07/29 16:36

پاسخ به

من پارسال همه را جنس خوب تو اف خریدم حدود 50 الان تو سایتش زده بالای 200?

لباس نوزاد همین جوری هم گرون بود
حالا هم که با این گرونی ها قیمتش چند برابر شد?

1399/07/29 16:36

من متاسفانه عمه های خودم از همه بدترن تا یه چیزی میخرم اونقدر راجبش تحقیق میکنن و حرف میزنن که فلانه اینطوریه اونطوریه فقط دلم میخواد سرمو بکوبم به دیوار

1399/07/29 16:37

پاسخ به

مادرشوهر من کل طایفه اش رو ریخت خونه ام جهیزیه ام رو ببینن درحالی که من بهش میگفتم هیشکی نیاد سر این...

اصلا بیا بهش فکر نکن
فراموش کن دعا کن همه هدایت بشن
شما هم عبرت بگیر برای بچه ی خودت این کار هارو نکنی

1399/07/29 16:38

پاسخ به

مادرشوهر من کل طایفه اش رو ریخت خونه ام جهیزیه ام رو ببینن درحالی که من بهش میگفتم هیشکی نیاد سر این...

منم روز پاتختی همه اومدن ? تا کشوی لباس زیر و نگا کردن یعنی مادرشوهرم باز میکرد ببینن وگرنه خودشون خجالت میکشیدن
برای سیسمونی هم هی گفت براش می‌خوام تشک و اینا بدم درست کنن هنوز ک هنوزه درست نشده ک بهم بده?

1399/07/29 16:38

الانم دختر عمم باهام هم سنه بخدا خیلی اذیتمون میکنن جلوتر از من نامزد کرده بود ولی اونقدر عروسی نگرفتن که صبر کردن اول ما بگیریم و اومدن جهیزیه ام رو دیدن و واسه هر وسایلم هم یه حرف بند کردن و سه ماه بعد عروسیم اونا هم فوری جهیزیه اش رو خریدن و عروسی گرفتن الانم همون ادا ها رو میخوان سر سیسمونیم بیارن?

1399/07/29 16:39

پاسخ به

منم روز پاتختی همه اومدن ? تا کشوی لباس زیر و نگا کردن یعنی مادرشوهرم باز میکرد ببینن وگرنه خودشون ...

برای این یکی بگو هنوز منتظر دشک اهدایی شما ییم??

1399/07/29 16:39

ولی کلا مادر شوهرم ی اخلاقی ک داره نمیگه مثلا مامانت اینا چی گرفتن چی نگرفتن . چرا برای جهیزیه می‌گفت ولی برای سیسمونی ن اصلا نگفت

1399/07/29 16:40

پاسخ به

الانم دختر عمم باهام هم سنه بخدا خیلی اذیتمون میکنن جلوتر از من نامزد کرده بود ولی اونقدر عروسی نگرف...

وا عمه ات به جای اینکه به فکر جیب داداشش باشه برعکسه
این مدلی ندیده بودم ?

1399/07/29 16:41

پاسخ به

برای این یکی بگو هنوز منتظر دشک اهدایی شما ییم??

??اتفاقا همیشه بهش میگم . اینو ک هنوز نمیدونه حاملم ولی هرچی میشه مثلا ب دخترم میگه فلان چیز و میخوای بخرم برات میگم مثل اون تشک ک میخواستی بخری ???

1399/07/29 16:41

پاسخ به

ولی کلا مادر شوهرم ی اخلاقی ک داره نمیگه مثلا مامانت اینا چی گرفتن چی نگرفتن . چرا برای جهیزیه می‌گف...

انشاءلله روز به روز بیشتر به راست هدایت بشه??

1399/07/29 16:42

حنانه اصلا اهمیت نده ب همچین ادمایی

1399/07/29 16:42

من اصلا توجه نمیکنم زندگیه منه در این حد توانمه ب این چیزا راضی هستم بقیش مهم نیست

1399/07/29 16:42

پاسخ به

انشاءلله روز به روز بیشتر به راست هدایت بشه??

راه راست

1399/07/29 16:42

هرکس هم بخواد دخالت کنه رک جوابشو میدم . ک این زندگی ماست و خودمون می‌دونیم چی ب صلاحمونه

1399/07/29 16:43

پاسخ به

وا عمه ات به جای اینکه به فکر جیب داداشش باشه برعکسه این مدلی ندیده بودم ?

اره بابا حتی یه بار اونقدر از حرفاشون دلم شکست که عمه ی خودم منو به گریه انداخت

1399/07/29 16:43

اگر مثلاً فک کن برای سیسمونی 50 میلیون هزینه کنی چی ب اونا میرسه ؟ یا چی ازشون کم میشه ؟ هیچی فقط از جیب تو 50 میلیون کم شده

1399/07/29 16:43

پاسخ به

??اتفاقا همیشه بهش میگم . اینو ک هنوز نمیدونه حاملم ولی هرچی میشه مثلا ب دخترم میگه فلان چیز و میخ...

وای نگفتی
مگه خیلی فاصله دارید؟

1399/07/29 16:44

پاسخ به

وای نگفتی مگه خیلی فاصله دارید؟

ن نگفتم . ن تو ی شهریم

1399/07/29 16:44

پاسخ به

من اصلا توجه نمیکنم زندگیه منه در این حد توانمه ب این چیزا راضی هستم بقیش مهم نیست

اره منم خیلی حساس بودم ولی کم کم بی تفاوت شدم
یه جوری که رفته بودیم مسافرت من و جاریم با مادرم و مادرشوهر
توی کوپه بودیم مامانم میگفت هرچی مادرشوهرت بهتون حرف زد
هیچی بهش نگفتین?

1399/07/29 16:44

اتفاقا چند بار هم رفتم خونشون ولی متوجه نمیشه حاملم ?

1399/07/29 16:44

پاسخ به

ن نگفتم . ن تو ی شهریم

تو این مدت خونه هم نرفتید
من‌تقریبا دو ماهم شد که گفتم کلی عذاب وجدان داشتم

1399/07/29 16:45