خانمااااااااننننهه

1 عضو

پاسخ به

من اصلا توجه نمیکنم زندگیه منه در این حد توانمه ب این چیزا راضی هستم بقیش مهم نیست

اخه اگه حرفها از سوی نزدیکای خود آدم باشه،ادم خیلی دلش میشکنه مثلا عمم وقتی اجاق گازمو دید هزار تا حرف زد که فلان مارک من پرسیدم اون خوبه اینا فلان ایراد رو دارن و...ولی خدا شاهده واسه دخترش رفت از همین اجاق گاز من خرید فقط حرفاشو مثل میخ میکوبه به آدم

1399/07/29 16:45

پاسخ به

اره منم خیلی حساس بودم ولی کم کم بی تفاوت شدم یه جوری که رفته بودیم مسافرت من و جاریم با مادرم و ماد...

منم اوایل افتضاح بودم بعد دیدم همش منم ک حرص میخورم منم ک اذیت میشم
کلی رو خودم کار کردم تا درست شدم

1399/07/29 16:45

پاسخ به

تو این مدت خونه هم نرفتید من‌تقریبا دو ماهم شد که گفتم کلی عذاب وجدان داشتم

چرا بابا کلی رفت و آمد داشتیم . سر دخترم سریع متوجه شد حاملم با اینکه شکم نداشتم الان شکمم اومده جلو ولی متوجه نشده

1399/07/29 16:46

پاسخ به

اخه اگه حرفها از سوی نزدیکای خود آدم باشه،ادم خیلی دلش میشکنه مثلا عمم وقتی اجاق گازمو دید هزار تا ح...

اینم درسته من خونوادم نزدیکم نیستن فقط خونواده شوهرمه ک اونم همه سرشون تو زندگی خودشونه

1399/07/29 16:46

شوهرت اعتراض نمیکنه
بعد گله نکنن؟

1399/07/29 16:47

چقدر برا من مهم شد?

1399/07/29 16:47

پاسخ به

شوهرت اعتراض نمیکنه بعد گله نکنن؟

شوهرم خودش میگه نگو . ن چ گله ای جاری بزرگم 7 ماهه حامله بود تازه خبر داد حاملم

1399/07/29 16:47

فعلا بچه ها ????

1399/07/29 16:48

منم نگفتم چون اینجوری خودم آرامش دارم . ایشالا برم سونو تازه میگم ک حاملم ?

1399/07/29 16:48

شوهرم ک میگه نگو خواستی بری زایمان زنگ می‌زنیم میگیم بیاین ما بچه دار شدیم ???

1399/07/29 16:49

پاسخ به

شوهرت اعتراض نمیکنه بعد گله نکنن؟

با کی هستی؟مشخص کن که به کی میگی?

1399/07/29 16:50

راستش دلیل نگفتم بیشتر این بود ک من ی جاری دیوونه دارم خونه مادرشوهرم اینا میشینه . ازوناس ک همش دعا نویس می‌ره و ی مدت مادرشوهرم حالش خوب نبود فهمیدیم دارو می‌داده ب بنده خدا

1399/07/29 16:50

بچه هم نداره اگر زن حامله ببینه یا بچه کوچیک حسابی میزنع ب سرش

1399/07/29 16:51

ترسیدم بفهمه چیز میز بزاره تو غذا اینا

1399/07/29 16:51

خیلی دیوونس ‌. برای همین شوهرم مخالفه ک بگم

1399/07/29 16:51

پاسخ به

با کی هستی؟مشخص کن که به کی میگی?

با نازی ?

1399/07/29 16:51

پاسخ به

خیلی دیوونس ‌. برای همین شوهرم مخالفه ک بگم

همون
ی دلیل موجه داره

1399/07/29 16:51

اهان?

1399/07/29 16:52

پاسخ به

راستش دلیل نگفتم بیشتر این بود ک من ی جاری دیوونه دارم خونه مادرشوهرم اینا میشینه . ازوناس ک همش دعا...

اوخ . تا زایمانت نگو

1399/07/29 16:52

ی مدت دخترمو میبرد تو اتاق بعد شنیدم می‌گفت باید ب من بگی مامان

1399/07/29 16:52

???

1399/07/29 16:52

بعد دخترم نمی‌گفت بهش میترسوندش

1399/07/29 16:52

????

1399/07/29 16:52

منم اصلا نمیزارم باهاش تنها باشه

1399/07/29 16:52

بعد هم ی مدت تو جمع می‌گفت من حامله بشم باید شوهرت (یعنی شوهر من ) تندتند بره خونشون این شوهرمو ببینه بچش شبیه شوهر من بشه ?

1399/07/29 16:53