سه ماه پیش،شوهرم با ماشین خودش صبح ساعت 6 پاشده که بره سرکار
بعد ما هم روستا اونا بودیم
ماهم ساعت 8 پاشدیم که بیایم مشد
بعد دختر داییم زنگ زد گفت نهار بیاین اینجا
ماهم رفتیم خونه اونا
ساعت 1 به شوهرم زنگ زدم دیدم برنمیداره
منم گفتم حتما سرکاره واسه همین
ما نهارمون و خوردیم و اومدیم مشد
نزدیک مشد که بودم
شوهرم زنگ زد گفت تصادف کردم بالای ماشین که کلا رفته بود خودش سالم بود?
اصن نه خبری نه چیزی?
گفتم خب حداقل زودتر میگفتی من میموندم پیشت دیگه الان دیر شده نمیام پیشت?
گفت خیلی ممنونم که نگرانی انقد?
1399/10/07 21:00