خودمونی های تارومارشده بازیافتی مشهدی

23 عضو

پاسخ به

سه ماه پیش،شوهرم با ماشین خودش صبح ساعت 6 پاشده که بره سرکار بعد ما هم روستا اونا بودیم ماهم ساعت 8 ...

?????

1399/10/07 21:02

پاسخ به

?????

میبینی چقد نگرانشم اصن?

1399/10/07 21:02

پاسخ به

بگو عزیزم

میگم سال خونه مون سر رسیده

1399/10/07 21:02

پاسخ به

خب بگو بیاد پیش تو

جواب نمیده

1399/10/07 21:03

اوه حالا میخای چیکا کنی

1399/10/07 21:03

پاسخ به

میبینی چقد نگرانشم اصن?

خیلی مرسی

1399/10/07 21:03

پاسخ به

اوه حالا میخای چیکا کنی

همون دیگه

1399/10/07 21:03

بابام میگه دو تومن من میدم

1399/10/07 21:03

خب یعنی میخای دوباره همونجا بشینی دیگه

1399/10/07 21:04

اما من نمیخوام

1399/10/07 21:04

با صابخونه صحبت کن بگو بچم تازه به دنیا اومده نمتونم به اجازه اضافه کنم

1399/10/07 21:04

پاسخ به

اما من نمیخوام

اره حق داری

1399/10/07 21:04

پاسخ به

خب یعنی میخای دوباره همونجا بشینی دیگه

اره اگه بشه

1399/10/07 21:05

پاسخ به

با صابخونه صحبت کن بگو بچم تازه به دنیا اومده نمتونم به اجازه اضافه کنم

بخدا 6تومن شد پول زایمان م
ولی خو بازم 2 تومن هم اونجا بابام داد

1399/10/07 21:06

پاسخ به

اره حق داری

اخه خیلی مردا پرو ین

1399/10/07 21:06

دیگه روشون زیاد میشه

1399/10/07 21:06

چرا اون راحت باشه بابام پول بده

1399/10/07 21:06

باز دلم واسه اونم میسوزه ها

1399/10/07 21:06

پاسخ به

چرا اون راحت باشه بابام پول بده

خب پس به شوهرت بگو

1399/10/07 21:06

اما

1399/10/07 21:06

شوهرت چیزی نمیگه؟

1399/10/07 21:07

پاسخ به

اما

اما چی

1399/10/07 21:07

پاسخ به

خب پس به شوهرت بگو

چی بگم

1399/10/07 21:07

پاسخ به

شوهرت چیزی نمیگه؟

نمیدونه

1399/10/07 21:07

پاسخ به

چی بگم

بگو باید چیکا کنیم دقیقا سال خونمون اومده

1399/10/07 21:07