خودمونیا

0 عضو

پاسخ به

هفتع چندی

26و5روز

1401/04/20 22:09

پاسخ به

اره چیزای خنک بخور یخمک اینا بخور

اره سدر خریدم بزنم اونم یکی دو روزه کاسنی نخوردم اونم بخورم

1401/04/20 22:11

پاسخ به

صدف من انقدر فشار عصاب گرفتم فقط هی تایپ میکردم پاک میکردم میگفتم ول کن صلوات بفرست حاملس باهاش کل ک...

خوب کردی بهترین کاری میتونستی اون لحظه بکنی
واقعا این مدت از هرطرف تو فشار بودی
گاهی آدم اینقد از زمین و زمان شاکیه که هرچیزی دلشو میشکنه
ولی من حاضرم قسم بخورم برا فاطمه ام سوتفاهم پیش اومده
اون از حرف تو ناراحت شد یچی گفت
توام از حرف اون ناراحت شدی
بهترین کارو کردی و جواب ندادی دیگه

1401/04/20 23:33

میخوای بری برای زایمان

1401/04/21 08:03

میگم مامان تورو جدت سیر کم بزنیا من معده ندارم میخنده

1401/04/21 08:07

ب شوهرم گفتم دکتره حالیش نبود چی گفتیما

1401/04/21 08:56

همین زدی یا یکی دیگس این

1401/04/21 09:00

یا مادرشوهرم میزن یا مامانم

1401/04/21 09:04

پاسخ به

بچه ها چرا تا دست میذارم شکمم بچم میزن

دوست دارن خب مامانشونی

1401/04/21 09:11

پاسخ به

چی شد نوشین جواب اسکن

فردا باید ببرم پیش دکترساعت 10شب وقت گرفتم ولی خیلی درگیری داشت صدف خدا کنه هیچ *** نیاز نشه همچین ازمایشی و سی تی اسکنی رو انجام بده

1401/04/21 16:05

اوووه چقدددد چشم نظر داشتید

1401/04/21 20:38

پاسخ به

دنیز ببین تو پهلو دیگه ضربه حس نکنی بیشتر دور نافت باشع یعنی چرخیده

سلام عشقم والا میترا مشکل من این که گرشا نمیدونم چهار دستو پا میزنه چی کار میکنه دقیقا من همه جا ضربه حس میکنم ولی جدیدا بیشتر میاد سمت بالا یکم بازی میکنه یکم میخوابه دوباره میره پاین تو پهلو با میره سمت واژنم اونجاها ضربه حس میکنم نمیدونم احساس میکنم چرخیده ولی من ورزش چی انجام بدم که برای زایمان اماده بشم و زود بچم به دنیا بیاد اگه طبیعی بشه تا 40 هفته که باید صبر کنم

1401/04/22 07:20

نوشین امروز داداشم رفته خونه داییم ک پدرزنشه. رفته اونجا صحبت کردن قرار شده ک امروز بره دنبال زنش برن خونشون
خداکنه اینا اشتی کنند همون پسرش آواره بود خیلی بد بود...

1401/04/22 12:33

پاسخ به

ملی چرا میگن وقتی اون امپول رو میزنی دیگه ادم همش کمردرد داره

میدونی بعد از عمل نباید تکون بخوری بعضیا سریع بلند میشن و فشار میارن بخودشون مخصوصا کمر. همونجاست ک بیچاره میشی
منو خیلی ترسوندن بخدا تا سه روز رو تخت بیمارستان تکون نمیخورد ولی خب اومدن سوند رو کشیدن گفتن باید خودت بری دستشویی اونجا دیگه سخت بود پایین اومدن از تخت، فکرمیکردم الان پامو بذارم رو زمین بخیه ها دونه دونه باز میشه دل و رودم میریزه بیرون? ولی همش توهم بود
بعد دیگه طبیعی شدم...
الانم شکرخدا هنوز من مشکل کمردرد پیدا نکردم چون خیلی رعایت کردم البته با لطف خدا

1401/04/22 14:45

پاسخ به

یا خدا تو چه چیزای رو تحمل کردی دختر

دیگه دکتر بهم گفتش چهار روز دیگه وقت زایمانته، نمیدونی چکار کردم
زنگ زدم ب شوهرم یه گریه ها میکردم میگفتم علیییی اینجا خیلی بده توروخدا بیا منو از اینجا ببر همون بیمارستان خودم
رفت نامه گرفت از دکترم طفلک خب...
برد چهار تا بیمارستان که میخوام خانممو از فلان بیمارستان با این شرایط بیارم اینجا بزاد هیچکدوم شون قبول نکردن گفتن چون اون نشتی داره که بخاطرش بستریه نباید راه بیفته تو راه اگه اتفاقی براش بیفته میخوایید چکار کنید؟ گفتن با تعهد خودش بیاد. شوهرمو خیلی ترسوندن گفت زن جان دیگه اصرار نکن ک برای بچه خطرناکه بشین سرجات همونجا بزا...
?????
چه روز بدی بود یعنی دلم میخواست مث تو این فیلما فرار کنم از اونجا
اخه چندتا از هم تختی هام با رضایت خودشون رفتن دیگه من موندم دوتا دیگه انقد ترسیده بودم انقد پیش خدا زجه زدم تا راحت همه چی پیش رفت...

1401/04/22 15:14

پاسخ به

دارم جر میخورم

بعضی وقتا نمیدونم چرا اینجوری میکنن

1401/04/22 17:26

پاسخ به

من دارم میمیرم چرا اینجوری شدم

شاید دیروز خیلی راه رفتی اذیتش کردی حالا اون امروز میخواد تلافی شو سرت در بیاره
میگه هاااااا دیروز تو دهن منو سابیدی
حالا امروز نوبت منه دهن تو رو بسابم
ای ننه فعال ??????

1401/04/22 17:32

پاسخ به

بهش میگم ببینم چی میگه

چون سودش پاین به خدا اشتباه میکنی نگیری

1401/04/22 20:02

من ددکترم نامه داد گف.38
4?

1401/04/23 00:19

پاسخ به

بیماری لوپوس گفته باید دکتر تهران بریم دوتا دکتر تو تهران معرفی کرد بیمارستان شریعتی

دورت بگردم الان همه چی سریع حل میشه مث آب خوردن، فدات شم انقد الکی جوش نزن... الان هم منو یاد اون روزایی انداختی ک میگفتی تو سر بچم کیسته حالم بده فلانه همه بهت میگفتن هیچی نیست رفع میشه تو گریه و زاری میکردی، بعد رفتی سری بعد چیزی نبود.
اینم همونجور میشه

1401/04/23 02:05

تولدت مبارک میترا جون تنت سلامت گلم لبت همیشه خندون ?????????????????????????????????❤❤❤❤?????????✨✨✨✨??????????????

1401/04/23 03:36

چقد ازش بدم میومد دیگه کلا الانه حالم بدتر میشه میبینمش???

1401/04/23 12:14

پاسخ به

بنظر من بگه چیزی رو نمیتونه ثابت کنه ملی چون خانواده شوهرش حاضر نیست بقیه یا اون حیوان مقصر بشه وگرن...

نه نوشین بگه که قشنگ معلومه بچم داره حقیقتو میگه بگه گریه کرده گفته...
بازم نمیدونم چی بگم بخدا
من بابام اینا داشتن انقد میناعه آروم بود اصلا به پسرم کاری نداشت
پسرم 7، 8 ماهه بود بابام ردش کرد رفت گفت اگه بزنه تو چشم بچه مردم من چی جواب بدم
یعنی فکرکن در حدی بود که مینا با پسرم بازی میکرد ولی یکبار نوکش نمیزد بابام فقط احتمال داد یه درصد بشه. داد ب همسایشون

1401/04/23 12:56

پاسخ به

اینحا فوق تخصص چی نوشته چرا دست خط اینا اینجوری

خدمت اساتید بزرگوار فوق تخصص? با سلام و احترام ?

1401/04/23 12:59

پاسخ به

بچه ها برای واکسن دوماهگی خیلی استرس دارم از دردش و گریه اش دلم نمیاد?? ی سوال دیگ قبل واکسن قطره ...

دیگه اگه دختر خوبی باشه زیاد گریه نمیکنه عین پسر من اصلا نفهمیدم اینو واکسن زدم فقط همون لحظه ک سوزن زدن جیغ زد اومدیم خونه انگار نه انگار ?
فقط تب کرد یه کم که اونم با استامینوفن کنترل میکردم هیچ اتفاقی نیفتاد یعنی ببین 24 ساعت گذشت انگار که من اصلا اینو واکسن نزدم تبم نکرد
ولی خواهر شوهرم میگفت دختر من برای واکسن 4 ماهگیش پیرم کرد میگفت 5 روز این فقط جیغ میزد بعد پسر منو دیده بود میگفت خووووشبحالت چقد خوبه احمدرضا اصلا هیچی نفهمیدی.
اخه استامینوفن ک میدادم میخوابید تخت اصلا بلند نمیشد جیغ بزنه
ولی اون میگفت من دخترمو همش راه میبردم تا ساکت میشده
کلا گریه و جیغ اینا برای همه بچه ها نیست
برو بزن نگرانم نباش
شاید دختر تو هم مث پسر من آروم بود
من دیگه انقد خیره شدم تا 4 ماهگیش رو میبردم جای خونه مادرشوهرم یا مامانم میزدم ک اگه اذیتم کرد اونجا باشم
دیدم نع بابا اصلا خبری نیس
بردم جای خونه خودمون زدم بعد میرفتیم خونمون ولی قبل از واکسن زدن حتما رو پاشو با استامینوفن بمال

1401/04/23 17:26