پاسخ به

میشه خداکن??

کونی میام براتا

من برم ی چی بخورم معدم سوراخ شد

پاسخ به

به خدا نازی من دقیق نمیدونم چند هفته بودم ولی میدونم 20 به بالا بودم سینم ازش شیر میومد که چند بار ب...

آهان آخه من هیچ شیر ندیدم حتی رو
نوک سینه هام میگم نکنه از سوتینه ک میبندم

پاسخ به

????قبل این که برسم شرکت شوهرم شخصا شوهرم قیمه قیمم میکنه ولی به شوهرم گفتم هرجور شده مرخصی بگیر...

اووه اوووه چه شوهر خشنی داری پس
البته شوهر من بدتر از شوهر تو یه

چندباری رفتیم جلو دفترش اصلا ماشینشو جلو در دفتر پارک نمیکنه میره دومتر اونورتر که کسی منو نبینه?? انقد حساسه

پاسخ به

هنوز خبری ندارم از داخل ?? ایشالا خوب شده باشم

انشالله خوب شدی عزیزم

سلام

پاسخ به

از شدت گلو درد نمتونم راحت نفس بکشم انگار تو گلوم بتن ریختن همچین بسته شده

منکه دیشب رفتم طب سنتی مشهد?دارو داد بهترم

پاسخ به

لیف حوله همت چی

لیف و حوله دوتا بگیره ولی بنظرم دماسنج و کیسه اب گرم همون یکی کافی

دمپایی خونگی بیرونم کالسکه ام خریذم اینم ننوشتم

پاسخ به

بهش بگم کمرم درد میکن لنگمم درد میکن حالت تهو دارم

اینا همه طبیعیه

پاسخ به

نمیکردی چیکارت داشت

نه دیگهههههه از اولم قانون مون همین بود فقط خودمون باشیم کسی دیگه نیاد

حس میکنم گندم دیسکو گرفته هییی میکوب

پاسخ به

ن من انگشت میکنم?

حس عذاب اوریه

پاسخ به

خدابهت صبر بده ملیحه هرکدوممون یجور گرفتاریما از دست شوهرامون ولی من حاضرم ب من آسیب برسونه ولی به ب...

انشالله??????
بقرآن خستم کرده
نمدونم چکارش کنم عین وحشیا شده
دیروز حالم بد بود نشستم ب گریه کردن
اصلا برا خودم گریه نمیکردم ها
گریه ام برای پسرم بود برا جنین ام بود
گفتم این حال خرابم وزن بچه رو کم میکنه
یا پسرمم بگیره 12 کیلویه میشه 10 کیلو
بعد شوهرم بجای اینکه بگه طوری نیس زود خوب میشی فلان
میگه چیههههه سرماخوردی، سرطان ک نگرفتی داری اینجوری اشک میریزی یه گلودرده داری، اخه این حرفه ب آدم میزنه؟
انقد دلم شکست صدف
گفتم من اصلا برا خودم گریه نمیکنم
باورنکرد فقط تیکه بهم انداخت??

پاسخ به

گفتی بالشت بذار لای پات

ن اونحایی ک تومیگی نیس

دلتون میسوز

حست چیه دنیز

پاسخ به

میگ عربی میمون میگم اونم اوکی باز تو یاد میدی

از عربی و ریاضی همیشه متنفر بودم و هستم
ولی عاشق زبانم
شاید باورت نشه با این سنم دلم میخواد برم کلاس زبان

میدونی سال سوم راهنمایی بودم دبیر زبانمون خیییلی باحال بود
برای همون عاشق زبان شدم
یه کتاب داستان انگلیسی برامون آورد گفت برید ترجمه اش کنید
داستانش انقد قشنگ بود اصلا بیکار نمی نشستم میرفتم ترجمه میکردم تا ببینم آخرش چی میشه، ساعتهای بیکاری مون تو کلاس، داستان میخوندیم انقد حال میداد
یک دبیری بود ک الان هرجا باشه میگم خدا خیرش بده چون شوخ بود وقتی میومد دلمون نمیخواست بره

پاسخ به

ملی بهتری بدن دردت خوبه

اره خوبم خداروشکر ولی شوهرم نمدونم برا چی همش بمن میپره دیونم کرده

پاسخ به

محمد بیمارستانه بچه ها حالش خوب نیس ازش آزمایش و اسکن گرفتن تا جواب بیاد ببینن چیشده تو شرکت یهو افت...

وای انشالله که چیزی نیست چرا بهت نگفتن

بعد یه ربع اومده تو اتاق پاشو بریم غذاتو بخور غلط کردم گوه خوردم گفتم الان که جیگرمو خون کردی؟ الان چه فایده ای داره
گفتم تو یک کاغذ رو مچاله ش کن بعد ببین میتونی مث اولش صافش کنی عمرااااا

پاسخ به

سر خونه بیچاره خیلی ناراحت و عصبی بود همش تو خودش بود و میرفت بیرون خانوادش کمکمون نکردن اینم دست تن...

ببین یکی مث شوهر تو میریزه تو خودش این بلا سرش میاد یکم هم مث شوهره من میرینه ب هیکلم قشنگ راحت میشه
و هیچی تو دلش نمیمونه که

کاش میفهمیدی درد شوهر تو تا آرومش میکردی?

پاسخ به

کاش???

از این به بعد بیشتر باهاش حرف بزن کم قدقد کن تو خونه? نذار عصبی بشه

25هفته 4روز