اقدامی ها

1 عضو

من یکبار با گریه شد بهشون گفتم

1401/06/02 11:47

پول خرید سربازیشم میخا بده

1401/06/02 11:47

از اون موقعه مراعات منم میکنن

1401/06/02 11:47

من مگ نگفتم

1401/06/02 11:47

بخدا اونا فکر میکنن عقل نداری

1401/06/02 11:47

من اول ازدواجم عین ادما روانی بجایی خوشحال باشم هی کارم گریه بود

1401/06/02 11:48

?

1401/06/02 11:48

پاسخ به

من اول ازدواجم عین ادما روانی بجایی خوشحال باشم هی کارم گریه بود

هی خواهر چرا با خودت اینکار میکنی

1401/06/02 11:48

یا دعوا کن قهر کن

1401/06/02 11:48

خودتو راحت کن

1401/06/02 11:48

یا تا اخر عمر سکوت کن

1401/06/02 11:49

من لپ تاپ میخاستم درس بخونم باهاش 3ملیون بود اون زمان پدرم گفت نمیتونم بخرم برات خاهرت داره درس میخونه خرج تورو نمیتونم بدم

1401/06/02 11:49

بعد برا جهازم تلویزیون 13ملیونی گرفتن

1401/06/02 11:49

بخدا بالاخره دلتنگت میشن

1401/06/02 11:49

میدیدمش میگفتم نگا پدرم روزی میتونست برام 3تومن نداد الان اینده ای داشته باشم 13تومن داده که از شرم راحت بشه

1401/06/02 11:49

بخدا اول ازدواجن دست به هروسیله ای میزدم میگفتم نگا اینقده پول برا وسایلم دادن براخودم ندادن

1401/06/02 11:50

چقدر گریه کردم

1401/06/02 11:50

پاسخ به

میدیدمش میگفتم نگا پدرم روزی میتونست برام 3تومن نداد الان اینده ای داشته باشم 13تومن داده که از شرم ...

بابا برای خواهرهام خودش جهاز کامل گرفت

1401/06/02 11:50

سر من هی میگفت ندارم

1401/06/02 11:51

روز ازدواجم سر سفره من فقط اشک میریختم

1401/06/02 11:51

نمیتونم

1401/06/02 11:51

حتی پول حلقه منم نداد

1401/06/02 11:51

طلا سرویس درستی نخریدن

1401/06/02 11:51

مادرشوهرم سروکولش پر طلایه طلاهم براش مهم بود

1401/06/02 11:51

هی میگفت جاریت سرویسش گرونه خوب دادنش

1401/06/02 11:51