1 عضو
مادرشوهرم سروکولش پر طلایه طلاهم براش مهم بود
هی میگفت جاریت سرویسش گرونه خوب دادنش
?
هرچی خاستم بدترینش سهمم شد
من سرویس چوبم استکان پارچ لیوان یه سرویس قابلمه و چند تا وسیله دیگه همه را با پول خودم کار کردم گرفتم حلقه لباس سر عقدم خودم خریدم
اخرشم زنگ مادرم زدم یه دف گفتم تقصیر شمایه من ازدواج کردم
تقصیر شمایه من عروس شدم حمایتم نکردین
جهاز خاستم بخرم گفتین نمیشه خاهر برادراتم هستن
بعد نشستن گفتن بهترین وسایل برای بهنلز خریدم درصورتی که خودم پولشو دادم
هیچی نگفت
خاستم برم سرکار گفتن پول نداریم اجاره بدیم برات
خاستم برم دانشگاه گفتین نرم
اینم از زندگیم که بااونی میخاستم نزاشتن ازدواج کنم
به زور چسبیدم به این بدبخت الانم هرچیو نگا میکنم هروسیله ایم نگا میکنم میگم شمافقط میخاستن از شرم راحت بشین
هچی دگ مادرم چی بگه گفت مادر فک کن ما مردیم و قطع کرد
شوخی نکن
به همین راحتی
از سر راه اوردنت مگه
یادم میاد میخام بمیرم فقط
بخدا گوشی میخاستم 1تومن کم داشتم مادرم نداد بهم
بهترین راه محبوب
فاصله گرفتنه
خاهرم تاحالا هفت هشتا گوشی عوص کرده
دوتا لپ تاپ خریده
فقط به خودت شوهرت فکر کن
پیام
nini.plus/eghdamihavabardari
برای ارسال پیام به این گروه باید ابتدا اپلیکیشن نی نی پلاس را دانلود نمایید.
این بخش در حال طراحی می باشد