پاسخ به چ خبر پسرات خوبن مدرسه میره پسرت راضی هست
فاطیما تو دلم به خودم دلداری میدم و ریلکسم ولی واقعا بعضی جا ها تا ته میسوزم طرف کار نمیکنه شب روز تفریح و دور دور اونوقت خرجش بیفته گردن ما الان طبقه همکف خونه جاریمه اون سه طبقه داره مادر شوهرم اون روز میگه ازدواج کرد بیاد با تو که تو خوبی وهندونه میزاشت زیر بغلم منم گفتم من خوبم ولی شوهرم اصلا اخلاق نداره دو روزه با داداششدعوا میکنه میدونی خودت برو با نو عروست بمون که اخلاق اونا با هم سازگار شه دختره هر جا نشسته گفته من میرم پیش سارا اون یکی دیگه جاری منو رسوا میکنه سارا سادست این حرفا رو دختر خاله مادرش اومده جلو خواهرزادم تعریف کرده آخر سرم خواهرزادم گفته اون که میگی سادست میدونی خالمه دخترخاله شوکه شده قسم آیه که به خالت نگو الان این حرف دو هفته رو دلمه منتظرم مادر شوهرم بره با توان قدرت با شوهرم دعوا کنم میدونم و مطمئنم شوهرم قبول نمیکنه داداشش بیاد باهاش زندگی کنه فقط دق دلیم باید خالی شه ?
1401/07/05 23:38