دورهمی مامانای سرکلاژ شکمی

59 عضو

خوبین عزیزان

1401/10/24 10:28

ابجیا عفونت دارم چه قرصی مصرف کنم کار خاصی باید انجام بدم

1401/10/24 10:29

عفونت چی

1401/10/24 12:35

ادرار یا واژن

1401/10/24 12:35

عفونت واژن

1401/10/24 18:34

پماد

1401/10/24 21:20

کلوتریمازول

1401/10/24 21:20

چطوری سارابچهات خوبن

1401/10/24 23:16

چندهفته شدی

1401/10/24 23:16

پاسخ به

چند هفته بودی

26

1401/10/25 13:44

پاسخ به

سلام یه چیزی پرونده منم 4 تا سقطام با درد بود خدا رو صدهزار بار شکر سرکلاژ کردم الانم بچم 46 روزشه

خداروشکر?

1401/10/25 13:45

پاسخ به

سلام یه چیزی پرونده منم 4 تا سقطام با درد بود خدا رو صدهزار بار شکر سرکلاژ کردم الانم بچم 46 روزشه

در چه هفته هایی سقط داشتین

1401/10/25 13:45

دکتر به منم گفت درد داشتی زایمان میکردی گفتم نه اصلا گفت پس میشه شکمی کرد اگه با درد بود نمیشد

1401/10/25 13:45

پاسخ به

دکتر به منم گفت درد داشتی زایمان میکردی گفتم نه اصلا گفت پس میشه شکمی کرد اگه با درد بود نمیشد

به منم همینارو میگن ولی من بازم میخوام شکمی کنم

1401/10/25 13:47

من با درد شدید زایمان که هر یک دقیقه یکبار میگرفت و ول میکرد رفتم بیمارستان

1401/10/25 13:48

پاسخ به

در چه هفته هایی سقط داشتین

16،19،21،17

1401/10/25 15:49

پاسخ به

من با درد شدید زایمان که هر یک دقیقه یکبار میگرفت و ول میکرد رفتم بیمارستان

منم همشو همین بودم
قشنگ درد زایمان میگرفتم

1401/10/25 15:49

پاسخ به

دکتر به منم گفت درد داشتی زایمان میکردی گفتم نه اصلا گفت پس میشه شکمی کرد اگه با درد بود نمیشد

ولی تو گروه من دیدم خیلیا با درد زایمان کرده بودن
قبل اینکه منم باردار بشم میدیدم بچه ها میگفتن فلان دکتر گفته اگه درد داشتین موقع زایمان جواب نمیگیری ...
ولی من راه آخر رو انتخاب کردم

1401/10/25 15:52

منم دردوانقباض شدیدمیگرفتم موقع زودرس هام

1401/10/25 16:25

ولی شکمی کردم خداروشکردخنرموسرموقع زایمان کردم

1401/10/25 16:26

سلام دوستان
28ساله ازایرانشهرسیستان وبلوچستان
تعدادبارداری. 5بار
دراسفندسال1392ازدواج کردم ازهمون اول ازدواج پیشگیری نداشتم ولی به دلیل تنبلی تخمدان تاآذرماه سال 95باردارنشدم ازامپول های تحریک تخمدان وحتی داروهای گیاهی استفاده کردم ولی فایده ای نداشت با یه مامایی توشهرمون ویزیت شدم به مدت 2ماه بهم قرص متفورمین روزی دوعددوقرص ویتامین Eوقرص فولیک اسیدداد مصرف کردم ماه سوم علاوه براون داروها ازقرص لتروزول استفاده کردم که همون ماه باردارشدم در8هفتگی دچارلکه بینی شدم سونوشدم همه چی خوب بودبرالکه بینی هم طبق دستورپزشک فقط استراحت کردم ومایعات خوردم بعدازچندروزقطع شدم حالم خیلی خوب بودنه ویارداشتم ونه دردی هیچ دارویی استفاده نمیکردم توهفته 20اول دچارلکه بینی شدم به دلیل تعطیل رسمی بیمارستان رفتم پزشک انکال بدون سونووازمایش گفت طبیعیه برام شیاف پروژسترون وامپول پورلوتون وقرص ایزوپرین تجویز کرد گرفتم واستفاده کردم بعدازچندساعت خونریزی بیشترشدمجددبیمارستان رفتم بازم بااون حجم خونریزی دکترگفت طبیعیه ونیازبه بستری نداری برگشتم خونه تا 6صبح دردوخونریزی شدیدی داشتم واقعا فکرمیکردم طبیعیه ساعت 6صبح رفتم سرویس دیدم کیسه اب کلا اومده توواژن همون لحظه پاره شدوبلافاصله جنین به دنیااومدوجفت هم خارج شد جنین زنده وکامل بودبیمارستان نرفتم چون دیگه فایده ای نداشت بعدازگذشت تعطیلات رفتم مطب دکترم گفت بعداز6ماه میتونی بارداربشی وتوبارداری تحت نظرباشی

بعداز 5ماه ازسقط اولم بادستوردارویی قبلم جهت تنبلی تخمدان همون ماه باردارشدم تو5هفتگی دچارلکه بینی شدم که سونورفتم همه چی خوب بود بادستوردکترم شیاف وامپول پروژسترون استفاده کردم لکه بینی روزبعدقطع شدحدودا10روزاستراحت بودم بعدش زندگی عادی روداشتم وسرکارمیرفتم 8هفتگی سونوقلب رفتم خوب بود 12هفتگی سونوی ان تی رفتم طول سرویکسم 42بوددکترم نامه بستری بهم دادجهت سرکلاژ ولی من بادکتربارداری اولم مشورت کردم گفتندطول سرویکس خوبه وتا16هفته واسه سرکلاژ وقت دارم داروهامواستفاده میکردم تو19هفته بعدازاینکه ازسرکاربرگشتم تکررادرارداشتم یعنی حدودا هر5دقیقه رفتم دکترکه پنجشنبه بودبهم گفت شنبه اورژانسی سرکلاژت میکتم الان هم فقط استراحت کن خودم اصرارکردم برام ازمایش ادراربنویسه واسه انجام ازمایش رفتم ازمایشگاه همونجا متوجه شدم یه کیسه اب کلا اومده توواژن فورا رفتیم بیمارستان اونجا معاینه شدم کیسه اب کلا توواژن بودبهم امپول فشارزدن بعدازچندساعت جنین به دنیااومد زنده وکامل بودخیلی

1401/10/25 20:50

روزهای بدی داشتم حالم خیلی بدبود بعدازیه ماه بادوتا دکترویزیت شدم گفتن بارداری بعدی حتمابایدسرکلاژ بشم طبق دستوریکی ازدکترا مختصرازمایش ایمنی وانعقادی دادم خوب بودبعدسقط دومم پریودی کلا بهم ریخته بودبعداز6ماه مجدداقدام به بارداری کردم ماه سوم ازاقدام مجددباقرص لتروزول برای بارسوم باردارشدم تو5هفتگی تومحیط کارم استرس شدیدی بهم واردشد خیلی کمردردشدم که روزبعدش بااستفاده شیاف پروژسترون خوب شدم 7هفته دچارلکه بینی شدم رفتم سونو جنین توهمون5هفته مونده بودورشدش متوقف شد لکه بینی بیشترشدودوروزبعدش خونریزی کردم یه تیکه خیلی کوچیک دفع کردم بعدش باچنتا دکترتوشهرهای اطرافمون ویزیت شدم دستوردکتراهمون سرکلاژ بودواون بارداری رشدش متوقف شده بودروملاک قرارندادن نزدیک به یک سال بعدازبارداری سوم مجددباقرص لتروزول برای بارچهارم باردارشدم دکترم شهردیگه ای بودکه تلفنی باهاش درارتباط بودم حدودا5ساعت باشهرخودمون فاصله داشت توهفته ی12سرکلاژواژینال شدم استراحتم تقریبا مطلق بودفقط برای سرویس بلندمیشدم غذا خوابیده میخوردم خیلی روزای سختی بودهفته 19سونوانومالی رفتم طول سرویکس 26شده بودولی دهانه رحم بسته بودحدود20هفته دچارانقباض شدم به دکترم پیام دادم گفت قرص ایزوپرین هر8ساعت بخورکه میخوردم ولی فایده ای نداشت امپول پروژسترون روزی دوتا50میلی وشیاف وامپول انوکساپارین 4000روزی یه باروبقیه داروهای ویتامینی هم استفاده میکردم هفته 23و4روزترشحات ابکی زیادی داشتم بیرنگ مثل اب بودبه دستوردکترم رفتم سونوکه فانل شده بودم همون شب دچارلکه بینی شدم روزبعدش همچنان ترشحات ابکی ادامه داشت مجددسونوشدم حجم کیسه اب کم شده بودوجنین پشت نخ سرکلاژ بودفورارفتم بیمارستان که معاینه شدم دکترگفت سرکلاژ تحت فشاروبایدبازبشه اون روزبرام جهنم بود دوست داشتم خودمم دیگه نباشم کارم فقط گریه بودبهم امپول سولفات هم زدن که هیچ فایده ای نداشت دکترنخ سرکلاژ روکشید بعدازدوسه ساعت دهانه رحم 5سانت بازشدامپول فشاربهم زدن بعداز دوساعت جنین به دنیااومدروزبعدمرخصم کردن اصلا نمیدونستم چکارکنم امیدم بعدازخدا به همین سرکلاژ بودکلا توگوگل ونی نی سایت بوددوست نداشتم هیچ *** روببینم ولی همسرم خیلی باهام حرف های امیدوارانه میزد کلا یه مشاوره بودخیلی کمکم کردکه به زندگی برگردم بعدازچندماه رفتم سرکارم وخودموسرگرم کردم تونی نی سایت لینک گروه سرکلاژ شکمی رودیدم وعضوشدم اون موقع چندنفربیشترنبودن یکی دونفرموفق شده بودن وبقیه هم مثل خودم من بودن وتازه سقط کرده بودن ولی بازم

1401/10/25 20:50

من به این سرکلاژدودل بودم بعداز6ماه رفتم مشهدبادکترتاراویزیت شدم که گفتن یه باردیگه سرکلاژ واژینال روامتحان کن اگه موفق نشدی بعدشکمی بشم بادکتراسکوییان هم ویزیت شدم گفتن فقط بارحم اجاره ای جواب میگیرم بااین حرفا کلا حالم بدترشدولی بازم امیدواربودم توگروه شکمی افرادبیشتری اضافه شدوتعدادموفق هابیشترشدخداروشکرومن کلی تحقیق کردم

تااینکه 6مهرماه 1400بادکترمنصوری سرکلاژشکمی شدم دکترم گفت بعدازدوماه میتونی اقدام کنی که بعداز دوماه ازپیشگیری بادومین اقدامم باخوردن قرص لتروزول ومتفورمین وویتامین ای خداروشکرباردارشدم 7هفته و5روزبودم رفتم سونوقلب خداروشکرقلبش تشکیل شده بودولی دوتا هماتوم داشتم از8هفتگی شیاف پروژسترون استفاده کردم 10هفتگی دچارگرفتگی کمروپای راست شدم که بااستراحت وخوردن استامینوفن 500خوب شدم تاهفته12سرکارمیرفتم مشکل خاصی نداشتم خداروشکرهفته 13سونوی ان تی رفتم همه چی اوکی بودفقط همچنان هماتوم بوددکترم امپول فمولایف 250هفتگی درکنارشیافم شروع کردبرام وچون بیشتراستراحت بودم امپول هپارین روزی دوتا یاانوکسا6000شروع کردکه انوکساتوشهرمون نبودیابه سختی گیرمیومدمجبورشدم همون هپارین رواستفاده کنم تاحدود15هفتگی کارای خونه روخودم انجام میدادم ولی بااحتیاط کلرسنگین نمیکردم از15به بعدکلا درازکشیدم فقط برای سرویس بلندمیشدم نمازنشسته میخوندم غذانشسته روتختم میخوردم حموم هفته ای یه بارمیرفتم از10هفتگی تا30هفتگی خودم دکترنرفتم ابجیمو میفرستادم فقط براسونوبیرون میرفتم از19هفته تاحدود25هفته خیلی استرس داشتم هرهفته ای که عوض میشداون روزش خیلی دردداشتم همش احساس انقباض وتکررادرارداشتم واسه انقباض قرص ایزوپرین میخوردم که فایده ای نداشت دیگه نخوردم چون دچارتپش قلب میشدم فقط وقتی که احساس انقباض وسفتی شکم داشتم پودرمنیزیم ویه دونه قرص نفیدپین یاقرص هیوسین میخوردم از26هفته یه کم استرس ونگرانیم کمترشده بودتوحیاط میرفتم یاروی صندلی مینشستم یاتشک نرم مینداختن روزمین دراز میکشیدم تو کل بارداریم اصلا یبوست نداشتم کلا ازدستشویی فرنگی استفاده میکردم فاصلش تاتختم دوسه قدم بیشترنبودآب زیادمیخوردم درحدی بودکه شباچندبار بیدارمیشدم واسه اب خوردن از30هفتگی انقباضاتم بیشترشده بودچندبارNSTدادم که گفتن انقباض نیست ازاول بارداری تاآخربارداری طول سرویکسم کم نشده بودیعنی به 48هم رسیدازهفته 18داروهای تقویتی روشروع کردم مواقع دردبیوگرافی موفق هارومیخوندم آروم میشدم هفته 32و34براخریدسیسمونی بیرون رفتم فقط درحد دوسه تامغازه بیشترروی

1401/10/25 20:50

صندلی مینشستم امپول بتا6تاهفته 30 زدم ازهفته 32یه کم توخونه راه میرفتم اشپزی سبک روانجام میدادم  توهفته 35واسه چکاپ وگرفتن وقت زایمانم رفتم دکترکه همون شب یه کم پهلودردداشتم روزبعدش بیشترشد قرص هیوسین خوردم بهترنشدم تااینکه بعدازچندساعت رفتم بیمارستان NSTگرفتن دردنشون دادگفتن بایدبستری بشی ببینن باداروکنترل میشه یانه که طبق گفته خودشون برام امپول پتدین زدن هیچ تاثیری نداشت دردام بیشتر که دکترمجبورشدسزارینم کنه که ساعت 3ونیم 4مهرماه سزارین شدم وخداروشکر دخترم باوزن2590 به دنیااومدولی چون تنگی نفس وناله داشت تا 9روز رفت تودستگاه بستری شدنش خیلی برام سخت بودبازم خداروهزاران بارشکرکه خوب شدامیدوارم نقطه امیدی باشم برای بقیه دوستان تشکرمیکنم ازدوستانی گروه سرکلاژ شکمی روتشکیل دادن وهمچنین حدیث جان که توبارداریم کمکم کردوهمیشه حرفهای امیدوارکننده میزد انشاالله همه ی بچه های گروه طعم مادرشدن روتجربه کنن وگروه پربشه ازنی نی های خوشگل?

1401/10/25 20:50

پاسخ به

ولی تو گروه من دیدم خیلیا با درد زایمان کرده بودن قبل اینکه منم باردار بشم میدیدم بچه ها میگفتن فلان...

ان شاء خدا نی نی تون رو براتون نگه داره?

1401/10/25 20:52