سر صبحی نه یا ده بود من صبحانه نخورده بودم همون شب مهراد دستش سوخته بود من تا صبح ناراحتی کردم اصلا حالم خوب نبود. اومدم دیدم بشقاب گذاشته با برنج. نون بودا دیگه هیچ یه خورشت آورد گوشت چرخ کرده خالی بدون آب و اینا اصلا عجیب و غریب. دیگه از بس گفتن همين ک گذاشتم دهنم دیدم ی بوی میده
1401/08/23 13:30