از فکروخیال قلب درد گرفتم اصلا خواب و خوراک ندارم خدایا این چ روزگاریه ما داریم میبینم چرا انقد گرون...
فرزانهههه درست شدنیه
1402/02/26 01:34
//= $member_avatar ?>
کاش مشکلات پول باشه
1402/02/26 01:34
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
کاش مشکلات پول باشه
ای خواهر وقتی نتونی باارامش ی خونه بگیری راحت و بی دغدغه توش زندگی کنی
چ فایده داره
1402/02/26 01:42
//= $member_avatar ?>
جوونیمون تو گرونی و دغدغه هاش و غم و غصه پوچ شد
1402/02/26 01:42
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
ای خواهر وقتی نتونی باارامش ی خونه بگیری راحت و بی دغدغه توش زندگی کنی چ فایده داره
گلستانم زیر 350.400 نیی
1402/02/26 01:48
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
جوونیمون تو گرونی و دغدغه هاش و غم و غصه پوچ شد
اده بد موقعی اومدیم
1402/02/26 01:48
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
گلستانم زیر 350.400 نیی
اونجا متراژ بالا میگن 350
اینجا 50متری رو میگن300
1402/02/26 02:01
//= $member_avatar ?>
قیمت کلید نخورده با 20سال ساخت یکی شده
زیرزمینو میگن 200تومن رهن
1402/02/26 02:01
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
ای خواهر وقتی نتونی باارامش ی خونه بگیری راحت و بی دغدغه توش زندگی کنی چ فایده داره
ایشالله درست میشه عزیزمم
1402/02/26 15:45
//= $member_avatar ?>
آرامش تو پول و خونه گرفتن نیست...
1402/02/27 00:31
//= $member_avatar ?>
من همه چی دارم جز آرامش?
1402/02/27 00:31
//= $member_avatar ?>
سر بچه اولم هیچی نداشتیم تو یه اتاق بچمو دنیا آوردم ....با خودم گفتم اینقدر بچه دار نمیشم که همه چیم بهترین باشه
1402/02/27 00:41
//= $member_avatar ?>
صاحب همه چی شدیم ولی یه روز تو بارداریم روز خوش ندیدم تا الآنم که بچم سه ماهه شده هنوز آرامش ندارم
1402/02/27 00:42
//= $member_avatar ?>
سنی هم ندارم 23سالمه خیلی سختی کشیدم
1402/02/27 00:43
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
سنی هم ندارم 23سالمه خیلی سختی کشیدم
عزیزم چرا
1402/02/27 00:43
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
قیمت کلید نخورده با 20سال ساخت یکی شده زیرزمینو میگن 200تومن رهن
بیداد میکنی گرونی?
1402/02/27 00:44
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
عزیزم چرا
همه چی خریدیم خونه ماشین کارگاه..شوهرمم خیلی زرنگ و کاریه...هر چی بخریم فراهم میکنه ...ولی او بارداریم گرفتار اعتیاد شد اونم هم شیشه هم تریاک هم ترامادول قاطی میکرد یعنی چی بگم ?
1402/02/27 00:47
//= $member_avatar ?>
یه شب میگفت چرا میخوابی باید تا هروقت که من بیدارم بیدار بمونی....حالا ساعت چنده ....5
1402/02/27 00:48
//= $member_avatar ?>
یه شب میگفت تو دوسم نداری میرفت خودشو آویزون میکرد بزور با شکم گنده میرفتم گریه میکردم التماس میکردم نیاوردم پایین
1402/02/27 00:49
//= $member_avatar ?>
یه بار میگفت من دیگه نمیخامت برو خونه بابات هر وقت بچه دنیا اومد میارم میگیرم
1402/02/27 00:50
//= $member_avatar ?>
خلاصه که بگم زیاده نه ماه بارداری همش با گریه گذشت...الانم یاد آوری اون روزا افسردم کرده