اره دیگه پسرم نذر امام جواد کردم شب وفاتش بود خیلی گریه کردم خداروشکر به لطف جاری خواهرم و امام جواد...
اخی الهی خداحفظتون کنه براهم
1401/08/07 19:04
//= $member_avatar ?>
این جریان 3 سال پیش
که سر پسرم باردار بودم
الان خداروشکر خونم
ولی 14 هفته سرکلاژ کردم به لطف پله ها
1401/08/07 19:05
//= $member_avatar ?>
مرسی گلم
1401/08/07 19:05
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
اره دیگه پسرم نذر امام جواد کردم شب وفاتش بود خیلی گریه کردم خداروشکر به لطف جاری خواهرم و امام جواد...
خب خدا رو شکر فکر کردم امروز دیروز بوده
انشاالله که خدا حفظ کنه برات
بگو بهش عیب نداره الانه محمد جواد میگم اومدی بیرون مهیاد شو ?
1401/08/07 19:07
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
این جریان 3 سال پیش که سر پسرم باردار بودم الان خداروشکر خونم ولی 14 هفته سرکلاژ کردم به لطف پله ها
اهان
1401/08/07 19:07
//= $member_avatar ?>
چرا انقدر بچه ها نگران میکنن ادمو
1401/08/07 19:07
//= $member_avatar ?>
یه روز اونقدر تکون میخورن که انگار میخاد از ناف ادم بزنه بیرون یه روز انقدر کم تکون میخورن که دیگه داشت گریم میگرفت از بی تکونیش مردم و زنده شدم تا یکم وول خورد
1401/08/07 19:08
//= $member_avatar ?>
یه دفعه که از بس نگران شدم رفتم بیمارستان صدا قلبشو گذاشت گفت ببین حالش خوبه خوابیده پاشو برو ??
1401/08/07 19:08
//= $member_avatar ?>
خخخ منم یه بار تکون نمیخورد دستم رو شکم گریه میکردم شوهرمم نشسته بود بچه رو صدا میکرد???
1401/08/07 19:11
//= $member_avatar ?>
اخر داشتیم میرفتیم دکتر که یه لگد زد من اینجام??
1401/08/07 19:12
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
خب خدا رو شکر فکر کردم امروز دیروز بوده انشاالله که خدا حفظ کنه برات بگو بهش عیب نداره الانه محمد جو...
???
1401/08/07 19:43
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
یه روز اونقدر تکون میخورن که انگار میخاد از ناف ادم بزنه بیرون یه روز انقدر کم تکون میخورن که دیگه د...
از همون دوران جنینی میخوان مادر رو حرص بدن تا زمانی که بچه دار بشن ومادرارو بکشن
1401/08/07 19:44
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
اخر داشتیم میرفتیم دکتر که یه لگد زد من اینجام??
???الهی
منم دوروز ییا تکون نمیخورد یا ریز میزد دیشب زدم زیر گریه گفتم منو ببر بیمارستان
تا اسم بیمارستان اومد یه لگد زد
گفتم خوعنتر باید منو دق بدی تا بفهمم حالت خوبه
1401/08/07 19:45
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
سلام عزیزم ممنون شما خوبین
فدات مام خوبیم
1401/08/08 10:13
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
بچه ها من فکر کردم بهتره این تب و تاب انفولانزا بیفته بعد قرار دیدار بزاریم برای همین تاحالا باهاتون...
اره اینجوری بهتره
من که دو هفته اس دارم مریض داری میکنم شوهرمگرفت بعدم پسرم
خیلی سخت بود
1401/08/08 10:14
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
من دو هفته دیگه?
بسلامتی انشالله
1401/08/08 10:14
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
دختر من امروز دو ماهش شد
خدا حفظش کنه
1401/08/08 10:15
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
تصویر
???
1401/08/08 10:18
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
اره دیگه پسرم نذر امام جواد کردم شب وفاتش بود خیلی گریه کردم خداروشکر به لطف جاری خواهرم و امام جواد...
ای جانم خدا رو صد هزار مرتبه شکر
1401/08/08 10:24
//= $member_avatar ?>
سلام مامانا
1401/08/10 17:38
//= $member_avatar ?>
ریحانه جون به سلامتی خوب بود زایمانت ؟
1401/08/10 17:39
//= $member_avatar ?>
انشاالله به راه شدی حوصلت کشید بیا از تجربت برامون بگو