بابام سوپری داشت در پشتی تو حیاط باز میشد هر وقت چیزی لازم داشتسم میرفتیم برمیداشتسم مثلا اشپزی میخواستیم بکنیم ی هو میدیدیم رب نیس میرفتیم میگفتیم بابا رب بده بابام اینقد بدش میومد میگف چرا قبلش نگا نمیکنید چی تو خونه تموم شده میایین از من میگیرین الانم این عادتم ترک نشده ی هو اشپزی میکنم میبینم ی چی نیس ب شوهرم پیام میدم میگم بیار میگه این عادت از سرت بنداز😂
1403/03/08 22:01