خودمونی

4 عضو

بعذش یه دوسالی اصلا قهر بودم فقط خونه مادرشوهر همو دیدیم. الان باز بهتر شده رابطه ولی من دیگه دونا شدم نم پس نمیدم?

1401/08/06 14:21

پاسخ به

من انقد ساده بودم زیرزبونم میکشید میرفت پشت سرم میگفت

اینم اولا حرف خودشو مینداخت گردن من??

1401/08/06 14:22

پاسخ به

بعد که دونا شدم دیدم این نقششه صمیمی شده بهش گفتم بیا هرکدوم سرمون تو زندکی خودمون باشه

خدا لعنتشون کنه. که چی بشه مثلا ؟

1401/08/06 14:22

پاسخ به

اینم اولا حرف خودشو مینداخت گردن من??

دیه چنه موزمارن

1401/08/06 14:22

پاسخ به

من قبلا این مدلی بودم. ولی الان دارم دانا میشم

کاش منم درست بشم??

1401/08/06 14:22

پاسخ به

کاش منم درست بشم??

من از بس بدی دیدم نسرین جان

1401/08/06 14:22

پاسخ به

خدا لعنتشون کنه. که چی بشه مثلا ؟

مثلا زیرزبونم میکشیذ ک ایا پدرشوهر کمک مالی میذه یا نه. میومد بدشون میگفت تا منم بگم.

1401/08/06 14:22

پاسخ به

من از بس بدی دیدم نسرین جان

به خدا منم خیلی بدی دیدم

1401/08/06 14:23

بهم میگفت شوهر تو رو بیشتر دوس دارن که تفرقه بندازه

1401/08/06 14:23

پاسخ به

دیه چنه موزمارن

اره الان دیگه اون قهره منم قهرم

1401/08/06 14:23

من 6 ماه از شوهرم بزرگترم

1401/08/06 14:23

پاسخ به

مثلا زیرزبونم میکشیذ ک ایا پدرشوهر کمک مالی میذه یا نه. میومد بدشون میگفت تا منم بگم.

منم بدشون رو میگفت بعد منکه شروع میکردم صدامو یواشکی ضبط میکرد بی همه چیز خدا نشناس

1401/08/06 14:24

پاسخ به

بهم میگفت شوهر تو رو بیشتر دوس دارن که تفرقه بندازه

???

1401/08/06 14:24

اینو فهمید گفت میخوام برم مادرشوهر بسوزونم چون بمن سنتو نگفته

1401/08/06 14:24

نگو رفته به عمه ها شوهزم و همه پر کرده ازین چرت پرتا

1401/08/06 14:24

پاسخ به

منم بدشون رو میگفت بعد منکه شروع میکردم صدامو یواشکی ضبط میکرد بی همه چیز خدا نشناس

وییییی د خیلی موزمار

1401/08/06 14:24

پاسخ به

اینو فهمید گفت میخوام برم مادرشوهر بسوزونم چون بمن سنتو نگفته

به اون چه ربطی داره

1401/08/06 14:24

حالا مادرشوهرم دونا پیشش نم پس نمیداد خو

1401/08/06 14:24

چنی چنع زنیت

1401/08/06 14:25

شما دوتا

1401/08/06 14:25

پاسخ به

به اون چه ربطی داره

چی کردی نرتی حونه حسیره

1401/08/06 14:25

پاسخ به

وییییی د خیلی موزمار

اصل شیطان بخدا

1401/08/06 14:25

ت بودی یا مامانی

1401/08/06 14:25

مثلا میپرسید ارایشگاه مریم کجا رفته خودشو میزد ب اون راه

1401/08/06 14:25

میگفت مریم فلان چیکار کرده دروغی براش سرهم میکرد. خوب شناخته بودش میدونست دنبال حرف

1401/08/06 14:25